پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید
پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید

ذات چیست ؟ صفت ذاتی چیست ؟

در ویژگیهای مفاهیم - میگویند : مفاهیم یا جزئی هستند و یا مفاهیم کلی هستند.مثلا معمولا اسم ها به موجود خاصی اشاره دارند .اسم ها جزئی هستند.

اسم ها چند نوع هستند . اسم اشیاء- اسم اشخاص - اسم مکان - اسم زمان - اسم مادی - اسم معنوی - اسم حقیقی - اسم مجازی.

اسم رابطه - اسم مشتق از فعل - اسم مصدر - اسم مقام - اسم نشانه -اسم حالت - اسم ذات - اسم عرض - 

چربی در روغن ذاتی است یعنی نمیتوان خاصیت چربی را از روغن بگیریم.شوری در نمک ذاتی است شوری نباشد نامش نمک نیست.

در تقسیم بندی دیگری :

کلمات چند نوع هستند . اول اسم ها - دوم فعل ها - سوم قید ها - چهارم ضمیرها - پنجم حرف اضافه - ششم صفت ها -هفتم قدرت ها

مثلا ما می گوییم گیاه بینایی ندارد ولی حیوان بینا است.حیوان قدرت بینایی دارد. چگونه ؟ او ابزاری دارد بنام چشم وقتی نور حضوردارد حیوان می بیند.

بینایی توسط مغز انجام میشود ولی ابزاری واسطۀ حیوان با معلوم است.که چشم نام دارد.علم و بینایی حیوان فرآیند دارد.

وقتی ما می گوییم حیوان می بیند یعنی حیوان نیز مانند همه موجودات ذات کوری دارد ولی بوسیله چشم  و حضور نور - بینا شده است.

اما وقتی می گوییم خدا بینا است یعنی ذات خدا بینا است او نه چشم دارد و نه نیاز به بینایی مشروط به نور دارد.ظاهروباطن را می بیند.

از حیوان امکان دریافت بینایی اش هست او را می توان نابینا کرد . ولی خدا امکان ندارد نابینا شود چون بینایی ذاتی دارد.اول و آخررابینااست.

خدا شنوا است اما گوش ندارد مغز ندارد نیاز به هوا   - که حضورش برای انتقال صوت لازم است - ندارد . ذات خدا بینا و شنوا است .

گاهی انسان هایی از نظر معنوی آن چنان رشد می کنند که صاحب چشم خاصی می شوندو چیزهایی می بینند که دیگران نمی بینند.

انسان هایی دارای صفت ذاتی میشوند.

گویند پیر در خشت خام چیزی را می بیند که  جوان در آینه نمی تواند ببیند.

وقتی گوییم خدا رحمن و رحیم است اشاره به صفت ذاتی او داریم .یعنی نمیتوان مهربانی را از خدا جدا کرد.

گاهی خداوند انسان هایی را برای تربیت تنبیه می کند غضب خداوند از سر مهر و محبت است ظاهرا بی مهری است ولی اگر به ذات آن فعل بنگریم رحم و شفقت است .مثل مادر که گاهی کودک را تنبیه می کند ولی او قلبا فرزندش را دوست دارد برای تربیت او گاهی تنبیهش می کند.و از خطرات دورش میدارد.

صفات ذاتی انسان که او را از موجودات دیگر تفکیک می نماید آگاهی و اراده است خلیفه خدا پادشاه موجودات دیگر است.

بینهایت طلبی در انسان صفتی ذاتی است که موجودات دیگر فاقد آن هستند.

انسان مالدوست به حدی ثروت می خواهد که حتی خودش درکمال خست زندگی می کند.

انسان کنجکاو بیش از حد نیاز زندگی اطلاعات جستجو میکند.

انسان با اخلاق بسیار امانت دار است به عهدهایش وفادار است دروغ نمی گویدعواطف قابل کنترل دارد.

انسان خود را با شرایط سخت تطبیق می دهد.ذات انسان اجتماعی و سازگاری با محیط میباشد. مگر اینکه دچار خودخواهی باشد.



بی نهایت طلبی انسان نوشته عباس تسویری 1958

بی نهایت طلبی ویژگی مهم انسان است با دقت در خویش و دیگران می فهمیم در چند مورد بی نهایت طلب هستیم.

اول - در ویژگی های حسی  انسان بی نهایت طلب است مثلا در دیدن ها انسان بسیار کنجکاو بوده و هست و تلاشگر است که هر چه بیشتر صورت ها را بزرگترو دقیق تر  ببیند. یکی از تلاش های علوم و پیشرفت هایش مدیون این خواست انسان است.

اختراع میکروسکوب و عدسی ها یکی ار نقاط عطف تاریخ علوم است سلول شناسی و دنیای میکرو  هم چنین جهان ماکرو هنوز در تحول و تغییر است.

در حس شنیدن وطلب درک و شنیداری  گوش هم بسیار حوادث و پیشرفت بوده وهست.

در حواس دیگر مثل لامسه   شامه و ذائقه نیز بی نهایت طلبی انسان قابل دقت و مشاهده  بوده و هست .

دوم - بی نهایت طلبی در احساس ها هم قابل توجه است. ما در برابر احساس ها دوگونه صفت داریم صفت انفعال که حالات غیر ارادی ما است . مثلا در ما حتی موجودات حیاتی قبل از ما در رده های تکامل زیستی  خصوصا وجود خویش کنجکاوی شدید می بینیم . بسیاری از رفتارهای ما تحت نفوذ غیرارادی کنجکاوی است .

آنقدر کنجکاوی داریم تا آرام بگیریم.

گاهی فکر می کنیم باید کنجکاوی خویش را مدیریت کنیم تا به جاهای باریک نرسیم .

انسان هایی که دچار غم میشوندگاهی آنقدر زیاد هست که به شراب  روی می آورند تا آن رابه  فراموشی اندازند.

احساس های دیگر نیز همینطور گاهی انسان آنقدر فداکاری می کند که تعجب انگیز است .

قدرت شناخت شناسی در انسان تقطیع خیالی و ابتکار فرض ها و اعتبارات اجتماعی و بین الاذهان مانند قراردادهای حقیقی و مجازی قابل بررسی اند.

به احساس های دیگر نیز باید خودتان توجه کنید میل ها ی خویش را رصد کنیم .حرص ها و......

توجه کنیم بیشتر روانشناسان و انسان شناسان به احساس های عمیق و وسیع او توجه دارند .

سوم - بی نهایت طلبی درطلب عمر و بقای  حیات و زندگی در انسان با توجه به اختراعاتش  قابل مشاهده هست خانه ها و کاخ هایی می سازد که بیش از هزار سال عمر می کنند . در باره خداوند می گوییم هوالحی القیوم

در قدمت آیین ها و ساخت کلیسا و مساجد و صومعه و ....... بی نهایت طلبی در میل به پرستش و عبادات قابل مشاهده است.

چهارم - بی نهایت طلبی در کسب قدرت و سلطه طلبی  از قدیم الایام مورد توجه همه متفکران بوده است.

شاید اختراع ابزار و  زبان گفتگو  و بیان و خط و کاغذ و چاپ  و پول نیز در همین راستا قابل بررسی می باشند.برای فرار از فراموشکاری و زیان های روزمرگی ها بوده است .

الان در نظام های سیاسی و اجتماعی شرق و غرب عالم می بینیم میلیاردها دلار صرف هزینه های تبلیغاتی و نظامی می کنند .

برای کسب ثروت و قدرت اقتصادی هم در بعد فردی و هم در بعد اجتماعی بین همه مردم جهان با هر دین و آئینی داستان های عجیب موجود است .

بی نهایت طلبی موضوع بسیار مهمی است که از دوران کودکی در خویش دیدیم و در کودکان نیز قابل توجه است .

همه ادیان و اخلاقی ها  انسان ها را به وفاداری توصیه کردند و مذموم بودن عهد شکنی را تذکر دادند راستگویی و دروغ گویی ویژگی مهم دیگر انسان ها است.

شکر گذاری و سپاس از مادر و پدر و همه کسانی که به انسان ها در طول زندگی کمک کردند نیز توصیه مهمی است.



روح منشاءبینهایت طلبی است

چندسالی است درباره ذهن و خیال هم چنین قلب و فواد تحقیق  می نمایم همیشه ممیزه انسان از حیوان را خیالپردازی وتصویرسازی های ذهن  می دانستم اما اکنون به نکته جدید و جالبی رسیدم که می تواند بسیار مورد توجه قرار گیرد ما ذهنیات و طرح هایی در ذهن می پرورانیم تا اینکه هرچیزی را دوباره تجربه عینی کنیم مانند دانشمندان علوم تجربی  که جهت جلوگیری از هزینه های گزاف آزمایشات غیر عملی و عینی انجام می دهند   تجربه خیالی باعث میشود آزمایشاتی در فضای ذهن برای ما بدون هزینه های شرایط واقعی تجربیاتی با ارزش به ارمغان آورد. 

مطلب دوم قابل ذکر  به نتیجه رسیدم گاهی ذهنیات و تصویرسازی های ما موجب پیدایش احساسات برای ما می شوند سبب پیدایش هنر و ادبیات  که بسیار باید تحت کنترل انسان باشد نه اینکه بدون چهارچوب مرامی و اخلاقی  رهاشود

امانت داری یک صفت است که ناشی از احساس انسانی ماست اما امانتداری مراتب دارد مثلا شخصی در سپردن یکمیلیون تومان نزدش امین است اما اگر مبلغ را اضافه کنیم مثلا یکمیلیارد تومان احتمالا بلغزد شاید او حتی برای یکمیلیارد تومان هم امین باشد ولی برای هزار میلیارد تومان بلغزد.

پس صفات در شرایط و مراتب بالا ارزش قطعی دارند خیلی اشخاص به دلایل پیش پا افتاده بسیار گناهانی را انجام نمیدهند واحتمالا مغرور هم هستند.

عفیف بودن و عفت ورزی برای اشخاص هم مراتب دارد شاید جوانی در برابر خانم های معمولی و محیطی اش عفت بورزد ولی در برابر خانم های خاص  با جلوه های ویژه عنان از کف بدهد یوسف صدیق در آن شرایط خاص در برابر حرکت زلیخا عفت ورزید و با یاد خدا از گناه دور شد و موجب سرافرازی خویش و دیگران شد چون ایمان قوی داشت.

اگر انسان قدرت مطلق داشته باشد و موانع چندانی نداشته باشد صفاتش صفات واقعی است وگرنه اگر از ترس رسوایی و پلیس و قانون گناه نکردی هنر چندانی نیست  حتی بعضی ها به خاطر به چنگ آوردن اعتماد دیگران  ممکن است گناه نکنند آن مهم نیست  اگر انسان به سوی بدی نرود فقط به خاطر اینکه بدی ها را دوست ندارد و به سمت خوبی ها و نیکی ها برود به خاطر اینکه در وجودش همین طلب و خواست درونی است و نمی تواند نیکی نکند آن مرتبه قابل قبولی است.

صفت انسانی در مرتبه اطلاق  احساس وسیع و بلاشرط و قدرت زیاد برای انسان فقط قابل فرض است حیوانات احساسات محدود دارند انسانهای قبل از حضرت آدم نیز مانند حیوانات بودند از زمانی که خداوند در انسان از روح خود دمید و اورا واجد صفات و احساسات بی نهایت قرارداد از او انتظار اطاعت وبندگی داشت .

هر انسانی که براساس ماهیت خویش بی نهایت آرزوهای دراز داشته باشد و به سمت خوبی ها متمایل شود از مقربین درگاه خدا خواهد شد و هر انسان که تحت بی نهایت طلبی خویش به گناهان اقدام کند شیطان میشود ما دونوع روح انسانی داریم روح الهی و روح شیطانی اولی سبب نجات و دومی سبب سقوط او حتی از حیوانات پست تر شود.بهترین صفات انسانی رحم و مروت است سخاوت است عذر خواهی و عذر پذیری است او خود را از غفلت نجات می دهد و زندگی خویش را فدای مسوولیت های انسانی خویش می نماید بدترین صفات انسانی بی رحمی قساوت دزدی و فساد سلطه جویی و فریب دیگران است.

صفات انسانی شفقت برخلق  حریص آزمند نبودن  قناعت و راضی بودن به روزی های خدادادی  همه را دوست داشتن و دفاع از مظلوم و اقدام در برابر ظالم