پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید
پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید

خصلت استخدام طلبی انسان

همه می دانیم وقتی فردی باکسی رابطه استخدامی برقرار می سازد به شرط اینکه هردو دارای


فهم صحیحی از استخدام باشند یک رابطه خوب  و رشد یابنده ایجاد می شود و به قول معروف


رابطه ای  (  برد  ) (  برد  )  است یعنی هردو طرف امتیاز داده   و از یکدیگر  امتیاز می گیرند


ناگفته نماند که رابطه انحرافی و درک ناصحیح از این خصلت شاید منجر به سلطه گری و سلطه پذیری شود


دکتر علی شریعتی در کتاب انسان رابطه های مارا چهار می شمارد 


یکی رابط انسان با  طبیعت   و حوادث طبیعی  و قوانین طبیعی


دوم  رابطه انسان با خانواده   و در سطحی بالاتر رابطه با اجتماع است


سوم  رابطه انسان با زمانه خویش    و دوره تاریخی   است


چهارم  رابطه انسان   با خویش  و صفات خویش  و خصلت های خویش  است


او  تعبیری دارد  با نام  انسان در چهار زندان


به نظر من انسان سعادتمند کسی است که با همه موجودات رابطه ای صحیح و بجا برقرار سازد


با کمک اخلاق  از زندان خویش رها شود


با کمک علوم تجربی  از زندان طبیعت آزاد شده بلکه قوانین را به خدمت بگیرد


با کمک علوم انسانی و درک اعتباریات و احترام به قانون با جامعه ارتباط درست بگیریم


با کمک  خودشناسی و  خدا شناسی با تاریخ روابط تکاملی ایجاد کنیم


ما باید از سلطه گری پرهیز نموده و استخدام طلبی را شناخته و بکار بریم


نقل می کنند در زمان 28مرداد 1332 به دکتر محمد مصدق گفتند عده ای تصمیم دارن کودتا کنند


اجازه دهید آنان را تار و مار کنیم ولی او گفت  ما نمی خواهیم به زور عدالت اجرا کنیم


دکتر ابولحسن بنی صدر می گوید موازنه عدمی  یادگار مصدق است وراه اورا ادامه می دهیم






نام گذاری یا تعریف اشیاء و پدیده ها

نکته ای در باره نام گذاری قابل توجه است و آن اینکه


وقتی ما شکل هایی را مثلث می نامیم شاید اول فقط به سه ضلع داشتن ومتقاطع بودن اضلاع


توجه داریم ولی بعد با بررسی ها می فهمیم چیزی را که ما مثلث نامیدیم خواص و مشخصات


دقیقی دارد اول    اینکه مجموع زوایای داخلی مثلث یکصد و هشتاد درجه است


دوم اینکه مجموع دو ضلع مثلث باید از ضلع سوم بزرگتر باشد یا متساوی الاضلاع باشند


یا متساوی الساقین باشند یا مجذور یک ضلع برابر مجموع مجذور دو ضلع دیگر باشد


سوال این است وقتی ما اسمی را برای شکلی یا شیئی قرارداد می نماییم الزاما همه مشخصات


و رابطه های داخلی و خارجی آن را می دانیم؟


البته نام ها چند گونه هستند گاهی بیان رابطه و نسبتی بین اشیاءو اشخاص هستند


مثل  پدر   مادر   فرزند پسر  دختر  خواهر برادر  عمو  دایی  عمه خاله  .....................


گاهی اسم ذات  می باشد گاهی اسم معنی  می باشد اسم مشتق اسم مصدر


اسم کلمه ای است که معنی مستقل دارد و مانند فعل زمان خاصی را نشان نمی دهد


کلمه  در زبان عربی  هم شامل فعل است هم شامل اسم است  هم ....................


حرف       ضمیر  (فاعلی مفعولی ملکی)


    قید     (زمان  و مکان )


 (صفت  موصوف   )  (  مضاف و مضاف الیه  )


اقسام دیگر واژه ها می باشند


گاهی اسم ها جزئی هستند و گاهی اسامی کلی اند


مثل حسین که نام فردی است  وانسان که نام گروهی از پستانداران راست قامت اند


یا قرآن که نام کتاب آسمانی مسلمانان است ولی کتاب نام اشیاء خاصی که محتوی وشکلی دارند


و مباحثی که در مقولات اولیه و مقولات ثانویه توسط اساتید منطق و فلسفه تعریف شده اند


شخص حقیقی و شخص اعتباری ( حقوقی )

ما چند گونه شخصیت داریم


شخصیت حقیقی یعنی انسان و هر موجودی که مادی و عینی و خود آگاه باشد


شخصیت حقوقی نیز انسان به اعتباری دیگر و هرهویت معتبر مسئول با کارکرد است


مثلا شرکت هایی که ثبت می شوند و دارای اساسنامه و مرامنامه اند


در مورد عناصر مادی و غیر خود آگاه نیز میتوان به هویت  قائل بود


مثلا الکترون وجودی مادی و قابل اشاره نیست 


مشخصات و کارکرد هایی را بانام الکترون قرارداد می کنیم


اصولا  نام گذاری براساس هویت و کارکرد اشیاء است


نام های خداوند نیز از قاعده فوق مستثنی نیست


خداوند برای ما یک شخصیت و هویتی است که ادیان الهی از طریق وحی معرفی نموده اند

 

هر انسانی نامی دارد و به اعتباری پدر یا مادر یا همسر یا معلم و ....... می باشد


قدرت هویت سازی و خلق شخصیت اعتباری فقط مخصوص انسان است


حتی ملئکه نیز این قدرت را ندارند


و علم الادم الاسماء کلها ثم عرضهم علی الملئکه فقال انبئونی باسماء هو لاء ان کنتم صادقین


قالو سبحانک لا علم لنا الا ما علمتنا انک انت العلیم الحکیم بقرء (32)