پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید
پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید

دمیدن روح مهربانی درانسان ( و نفخت من روحی )

باتبریک میلاد رسول گرامی اسلام(ص)  و امام جعفر صادق(ع )


بیشتر کلمات بکار رفته در قرآن کریم مشترک لفظی می باشند


از جمله کلمه روح که به معانی مختلف آمده است


روح یک چیز منظور اصل آن است وشاخص ترین ویژگی آن است


مثلا روح گیاه رشد و حرکت است روح حیوان  حواس آن است


  روح انسان عواطف و تفکر انتزاعی اوست


اگر بخواهیم از نام های خداوند متعال نامی را به مثل روح او بدانیم رحمن است


رحمت و مهربانی و بخشندگی ( روح ) نام های خداوند است


 انسان در مسیر تکامل خویش به نقطه ای می رسد که خداوند از روح خود به او می دهد

 

شاید اولین انسان هایی که به درجه والا ی رشد نائل شدند مادران و پدران بودند


درداستان یوسف وقتی قرار است برادران بخشیده شوند و ازخوی تجاوز و حسادت دورشوند


حضرت یعقوب به آنها می گوید و لا تیاس من روح الله


امروز نیز هر کسی که بویی از مهربانی و گذشت برده باشد حتما انسان تراست


وما ارسلناک الا رحمتن للعالمین خداوند پیامبر را برای رحمت فرستاد


واو با مهربانی بر سر همی قبایل عرب عبای وحدت کشید


و امام صادق نیز آموزگار دوستی و  ولایت و دوری از افرط و غلو بود


خدایا ذره ای از روح مهربانی خویش در ما بیفکن


آمین یا رب العالمین

کتاب تفکر زائد به زبان انگلیسی



کتاب تفکر زائد نوشته استاد محمد جعفر مصفا به زبان انگلیسی منتشرشد

این کتاب قبلا بیست بار به زبان فارسی تجدید چاپ شده است

قبلا این کتاب توسط یک نویسنده لبنانی به عربی ترجمه شده بود


از اقای سعید امدادی به خاطر ترجمه کتاب استاد مصفا تشکر می نماییم


بالاترین شکل هوش انسانی


فیلسوف هندی کریشنامورتی  

می گوید مشاهده ی بدون ارزیابی بالاترین تجلی هوش انسانی است

هنگامی که مطلبی را می خوانیم همان لحظه مشغول ارزیابی می شویم 

برای بیشتر مابسیارمشکل است که مشاهده بدون قضاوت بدون نقد و بدون فرم های دیگری از 

تحلیل دیگران و رفتارشان داشته باشیم


آقای محمد جعفر مصفا در کتاب تفکر زائد می گوید

 نوعی نگرش و تفکر باب شده که می توان به آن

تفکر  تعبیر  و تفسیر کردن گفتار و رفتار دیگران نامید

مثلا بچه ای دلش می خواهد از خوراکی خودش به دوستش بدهد

بعضی می گویند عجب بچه سخاوتمندی است

بعضی می گویند عجب بچه هالویی است خوراکی خود را به دیگری می دهد


مثلا مادری به بچه اش توجه می کند بعضی میگویند

چه مادر خوب و وظیفه شناس است

دیگری می گوید این مادر با این کار بچه را لوس می کند


اصلی ترین ابزار تفسیر و تعبیر مقایسه است که نا به جا می باشد

اگر بچه ای خودش دلش بخواهد خوراکی خویش را بدیگران تعارف کند

 نباید برایش صفتی بسازیم چون صفات دائمی هستند 

در صورتی که همین بچه شاید روزی دیگر دلش نخواهد غذایش را تعارف کند


مادر هم همینطور روزی شاد وسر حال است بیشتر به بچه توجه می کند

شاید روزی که حوصله ندارد و کار دارد حواسش به نیاز های بچه نباشد

آقای مصفا می گوید ما نباید صفت سازی کنیم وبه دیگران القاءصفت کنیم

چرا که به این وسیله آزادی آن شخص را می گیریم و  او خود را مجبور می بیند

همیشه ودر همه حال یک گونه رفتار کند تا واجد آن صفت باشد



الان چه احساسی دارم( ایده: سحر بیرم آبادی)

الان چه احساسی دارم


آرامش

تردید

خوشحالی

شادی

گرما

اشتیاق

ترس

خوشنودی

شعف

گیجی

اضطراب

تعجب

درد

عصبانیت

لذت

امیدواری

تنفر

دلگرمی

غبطه

مباهات

بی تابی

تنهایی

راحتی

غمگینی

ناامیدی

بی حوصلگی

حسادت

رضایت

کلافگی

نارضایتی

پریشانی

خجالت

رنجش

کنجکاوی

نگرانی

تاسف

خستگی

سبکی

گرسنگی

هیجان

 

 

 

 

 

علت احساسم کدام نیاز من است؟


آزادی

اطمینان خاطر

ثبات

شادی

مشارکت

آسایش

اعتماد

حرکت

صداقت

معنا

ابراز خود

امنیت

حمایت

صلح

موثر بودن

احترام

انتخاب

خلاقیت

صمیمیت

نثار

ارزش خود

بهره وری

درک

عدالت

نظم

ارتباط

پذیرش

رشد

عشق

وضوح

ارتباط با خود

تعلق

زیبایی

قدردانی

هماهنگی

استراحت

توانمندی

سلامت

کشف

همدلی

استقلال

توجه

سوگواری

محبت

یادگیری


برگرفته شده از کتاب زبان زندگی (ارتباط بدون خشونت)




(NVC) زبان زندگی و محمدجعفر مصفا

چون معمولا  با  دوستان در باره روش استاد محمد جعفر مصفا گفتگو دارم


کامران نورایی جوان مطالعه کتاب (ارتباط بدون خشونت -  زبان زندگی) را به من توصیه نمود


کتاب نوشته مارشال روزنبرگ  و ترجمه کامران رحیمیان است


و از او بسیار سپاسگزارم


ضمن مطالعه کتاب به این نتیجه رسیدم که مطالب آن شبیه مطالبی است که کریشنامورتی


و استاد مصفا سالها در ترویج آن کوشا هستند


سعی خواهم کرد مطالب آن دو را در آینده نزدیک بصورت مقایسه ای منتشر کنم


بطور اجمال:


Non

Violent

Communication


 NVC  روش ارتباط محبت آمیز  و بدون خشونت را تبلیغ می نماید


روشی تعاملی است که تبادل اطلاعات و حل صلح آمیز اختلافات را تسهیل می کند


ارتباط بدون خشونت بر ارزش های مشترک انسانی و نیاز ها تکیه می کند


برای هرکسی تحقق نیازها ازطریق همکاری سالم تر از رقابت است

درباره قرائتی از ولایت

دوستی شهرستانی (آذربایجان) داشتم وقتی پدرش فوت شد باهم صحبتی داشتیم اوگفت

وقتی پدرم از دنیا رفت چند برادر وخواهر کوچک داشتم طبق رسم ما همه اموال پدر در ید من 

قرار گرفت  و مطابق آن تمام مسوولیت هایش نیز به من منتقل شد چقدر برای خانواده ام زحمت 

کشیدم والان با اینکه چهل سال دارم هنوز ازدواج ننمودم

به عبارت دیگر قبلا پدر ولی خانواده بود و  بعد پسر بزرگ ولی خانواده شد بچه ها را بزرگ کرد 

دختر ها را به خانه بخت فرستاد و  مادر هم چنان در نزد او بود این یک معنی ولایت است

یعنی  ولی آقا و صاحب اختیار دیگران و از طرفی مسوول و هدایت دهنده آنان است


باز فردی دیگر که حدود سی سال دارد و با او صحبت ازدواج را داشتم می گفت در ایران

به معنی دقیق ولایت شوهر بر همسر اجرا نمی شود ومن تصمیم دارم زنی اختیار کنم که 

این مفهوم را بپذیرد و تسلیم و تابع من باشد  (این هم یک معنی ولایت )


راستی  ولایت به چه معنی است ؟ آیا به معنی  صاحب  و اختیار دار است ؟


قبلا  که برده داری بود مولی  و  غلام بدین صورت بود که غلام برای مولی کار می کرد و

او نیز مخارج غلام را می پرداخت و گاهی کنیزی را به او می بخشید

حتما بچه های آنان  نیز  اتوماتیک  به ارباب  و  مولی  تعلق داشت


امروز عده ای به عنوان پیش فرض می پذیرند که جامعه صاحبی دارد

و  افراد باید تحت سرپرستی و هدایت آنان باشند؟ تاچقدر  مقبول است نمی دانم

اما  مولانا  شعری دارد می گوید

کیست  مولا  آنکه  آزادت کند   ...............

پس  پیش فر ض  فوق  را می پذیرد ولی می گوید تو با انتخاب خود افسار را به مولی می دهی

و از مشقت  مسوولیت ها  رهایی می یابی؟


این آزادی یعنی فرار از مسولیت

به قول اریک فروم 


گریز از آزادی واقعی 


سال نو میلادی مبارک

با سلام


با ارادت به همه انبیاء و عرفا 


تبریکات تولد حضرت  عیسی ابن مریم و حلول سال جدید میلادی 2014 به همه تقدیم میدارم

نگرش انسان جدید

سالها قبل در محافل دوستانه توصیه می شد فوری ترین توجه به تغییر در نگرش انسان ضروری است

من پیش خود می گفتم چرا دنیا عوض شده است رابطه ما با دین چطور تغییر کرده است 

می دانیم در جامعه روابط و مناسباتی وجود دارد که در قرن های مختلف دگرگون می شده است

مثلا زمانی بوده که انسان محصولات کشاورزی خود را به صورت تهاتر مبادله می نموده است

و زندگی او بستگی به سلامتی و فعالیت او داشته است خانواده و ایل و قبیله پشتیبانش بودند

قانون در جامعه بر اساس نفوذ  و قدرت متقابل گروه های اجتماعی جاری بوده است از زمانی

که مدیریت جامعه بصورت واحد و سیستماتیک شد و پادشاهان نظم ونسقی به امور کشوری و

لشگری دادند قوانین نیز کم کم مدون و عمومی شد البته در قرن واحدی چه بسا در سرزمینی

قبایل نشینی بود و در اقلیمی شاهنشاهان حاکم بودند وسیستم های اداری و مالیاتی و......بود

امروز نیز در سرزمین های مختلف باشرایط گوناگون مردم دنیا سرنوشت های مختلفی دارند

بحث ظلم و عدالت بحثی ثانوی می باشد اول ببینیم چه روابطی موجود است بعد ماهیت داوری آن

ازنظر روابط سالم و عادلانه یا روابط زورمدارانه و ظالمانه 

سیستم های تبلیغاتی  و فریب مردم  بسیار در ایجاد نظام های حکومتی نقش دارند

امروز حکومت ها تلاش دارند به مردم القا کنند که شما  به تنهایی قادر به زندگی نیستند

و باید سلطه آنان را بپذیرند تاامورات تان بگذرد و نظامات ابدی و دائمی را در ذهن ها جا می اندازند

حالا ببینیم نگرش انسان و ذهنیت او چگونه می تواند برله یا علیه او بکار رود

نهاد هایی در جامعه القا می کنند که ما دنیا وطبیعت را شناختیم واز ما اطاعت کنید تا اموراتتان بگذرد

در صورتی که انسان مجبور نیست دنبال کسی راه بیفتد تا بتواند زندگی کند

هیچ کسی نباید جانشین فهم و شعور ما شود ما خود می بینیم و شرایط را رصد می کنیم

اگر هم دولتی تشکیل شده و اعمال قانون می نماید بایستی باحقوق ما درتضاد نباشد

درپی آمد رفتارهای ما واقعیت هایی مساوی و طبیعی برای همه یکسان وجوددارند

ما همه زندگی می کنیم و زندگی را دوست داریم و آرزو داریم زندگی را به فرزندانمان هدیه کنیم

و آنان در آتیه ای خوش وسلامت دوران خویش را سپری کنند

من فکر می کنم حضرت علی نیز برای زندگی آرزوها داشت وبرای آینده فرزندانش دعا وتدبیرکرد

همانطور که ابراهیم برای فرزندانش خانه ای ساخت و برایشان دعانمود تادنیای خوبی راطی کنند

حضرت علی بیشتر عمرش را در دفاع از زندگی اش قرارداد والبته زندگی رابرای همه دوست داشت

چقدر برای فرزندانش فکر می نمود که عاقبت آنان چه خواهد شد وبه آنها توصیه ها کرد

اما آدم های جاهل و ظالم بافریب و دروغ هم زندگی خویش راتباه کردند 

هم باعث تباهی زندگی دیگران وزحمت دیگران شدند


استاد محمد جعفر مصفا

سالهای بسیار دور با کتا بهای کارن هورنای ترجمه محمد جعفر مصفا آشنا شدم (تضاد های درونی ما)

(عصبیت ورشد آدمی) به نظرم کتابهای خوبی هستند وانسان را با ویژگیهای روانی دقیق تعریف می نماید

آدم ها یا برتری طلب و سادیسمی اند یا مهرطلب و ماژوخیسمی اند و یا انزوا طلب

در واقع انسان های عصبی ترکیبی از رفتارهای سه گروه فوق می باشند 

در برابر اقویا مهرطلب دربرابر ضعفا برتری طلب و   اوقاتی نیز انزواطلب اند

بحث های فوق در ذهن ام بود ودر جامعه اشخاص زیادی را با مشخصات فوق می دیدم

با خودم گفتم خدایا مثل اینکه همه مردم عصبی اند و روان نژند

تا اینکه کتاب روانشناسی کمال را خواندم در آنجا ضمن انتقاد از روانشناسی فروید  گفته بود

ما نباید فقط الگوی روانشناسی بیمار را تبیین کنیم ما الگوی روانشناسی سالم را طرح می کنیم

برایم قابل قبول بود و کتاب روانشناسی فطرت نوشته آقای احمدی جالب توجه بود

در همین سالها (دهه هفتاد شمسی) کتاب تفکر زائد آقای مصفا را خواندم وایشان نوعی نگرش

اجتماعی مردم از رفتارها را طرح کرده بود ( با تعبیر و تفسیر دیدن رفتارها) و  ضمن انتقاد پایه 

شخصیت خیالی و مجازی و ذهنی همه ما را به چالش کشیده بود وهویت فکری را بلای کج فهمی

و تاریک بینی انسان ها دانسته بود ومی گفت اندیشه فقط برای حل مشکلات مادی است

با اندیشه نباید مسائل روانی و معنوی را بررسی و تامل کنیم فطرت بااشراق قابل فهم است

هرچه درباره عشق صحبت کنیم در صورت مواجهه باعشق خجل خواهیم شد که نادانیم

مثل اینکه با کودک نابالغ اگر از مسئل جنسی صحبت کنیم اشتباه است او اول باید دوران بلوغ

را طی کند سپس خودش همه مسائل جنسی را حس می کند

آقای مصفا به انسان روشن بینی را هدیه می کند وخودتان همه چیز را خواهید دید

او حتی اخلاق و تربیت نمودن را به چالش می کشد و می گوید

جامعه و فلاسفه چه حقی دارند به جای افراد جامعه ازآگاهی صحبت می کنند مگر وکیل وصی

ما هستند اتوریته هارا نیز افشا کرده و انسان را از پذیرش سلطه آنان دور می نماید

به نظر من آیه ومن یکفر بالطاغوت و یومن بالله دقیقا همین مطلب را اشاره دارد

ما بایستی از سلطه هر دانش و فشار اجتماعی که مارا از روشن بینی دور می نماید فرارکنیم

امروز نباید به بهانه ولایت و  شیعه  تنوری از درک حسی وعقلی خویش صرف نظر کنیم


اولین آیاتی که بر پیامبر امی نازل شد بر اهمیت خلقت انسان تاکید داشت

اقرا باسم ربک الذی خلق خلق الانسان من علق و ...

هر چیزی را خلاف خلقت ما باشد قطعا از طرف پروردگار مورد قبول نیست

اگر خدایی خلاف خلقت ما فرمانی صادر کند اورا قبول نخواهیم داشت چون اصل

> خلقت> و >زندگی  است

 

اصلی ترین پیام زندگی

دردوران مطالعه و تحقیق پیرامون هدف زندگی به نکات مختلفی رسیدم

اول اینکه لزوما آرمان و هدف زندگی همه انسان ها یگانه نیست

و پذیرش هدف زندگی برای گروه های مختلف یکسان نیست بعضی پذیرش دینی دارند

و عده ای پذیرش تجربی وعملی اهداف برایشان مهم است وبرخی علمی و فلسفی می نگرند

خلاصه هرکسی بستگی به شرایطش طوری اقناع می شود شایددر تضاد بادیگران باشد

عده ای معتقدند ما هدف را گم کرده ایم وباید بازگشت به فطرت کنیم

عده ای معتقدند بنا به اینکه در کدام دوره تاریخی قرار داریم هدف ها متفاوت هستند

از قدیم فیلسوفان ومتفکرین حقایق را می دانستند ودر پذیرش آن جهد می نمودند

امروز هم سلامتی صلح و عدالت وبرادری وبرابری مشترک اهداف همه انسانها هستند

نکته جالب اینکه پیامبران وافرادی از انسانها طوری مسائل را طرح می نمودند که عده بیشتری

را به همراه می بردند عرفا و معلمین علوم تجربی بقیه راه را خواهند پیمود

بررسی پروسه شناخت و تفکیک شناسایی های علمی و معنوی بیشترین بازده را داشته است

اشخاصی که برای تلاش های خویش هیچ اجر و مزدی نخواستند نقش برجسته تری داشتند

عرفان هایی که مرید بازی ندارند و علمایی که برای معیشت خویش کار می نمایندارجح اند

چه تلاش هایی که در سکوت تبلیغات انجام شده و همه بشر از نتایج مفیدآنها بهره منداند

و چه افرادی با جریان سازی های جدید مردم را دوباره به ازخود بیگانگی و جهل دچار کردند

همه علمای علوم پایه وعلوم انسانی در این امر مهم شریک بودند

کتاب وفیلم دراین پروسه نقش های دوگانه منفی ومثبت داشته اند

هنر وادبیات و.....نیز نقشی دو گانه بازی نمودند

اصولا جریان های اجتماعی بیش ازنقش مثبت آثار منفی به جای گذاشتند

امروز نیز هرکسی باید خودش زندگی را بشناسد وراه را بپیماید

من عرف نفسه فقد عرف ربه

ان الله لا یغیر بقوم حتی یغیرو مابانفسهم

بیشترین اثرگذاران دوران های اخیر چه کسان بودند؟

علما  - عرفا  - شعرا - مجاهدان -کارآفرینان - اقتصاد دانان و .....