پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید
پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید

پله های عرش خدا نوشته عباس تسویری 1337

از پله های عرش اگر بالا روی قدسیان بینی که شعر حافظ از بر می کنند(شهریار)

درمقاله گذشته که در باره ملئکه سخن گفتم  https://abbastassviri.blogsky.com/1401/08/16/post


 یادآور شدم دکتر کریم رستگار درباره هفت آسمان و کرسی السموات و عرش خدا  

 مطالب تحقیقی و جالب بر اساس علوم تجربی و قرآن کریم ارائه کردند که بسیار جالب و شنیدنی است.

ایشان برای پله های عرش نیز مطالبی گفتند که با مقایسه مطلب سید مرتضی جزایری نظر خودم را می نویسم.

سید مرتضی جزایری می گوید:

تعینات بینهایت ( حضرت حق ) در مقام فعل با انسان است.

تعین تصویری عالم با انسان است.تعینات تصویری قائم با انسان است.

تمام تعینات تصویری - جزءبیننده -( اتحاد عالم و معلوم )

خداوند بوسیله انسان جهان را می بیند ( عارف می شود)

حدیث قدسی می فرماید : کنت کنزاً مخفیاً فأحببت أن اُعرف فخلقتُ الخلق لکَی اُعرف

خداوند خواست خودش را ببیند پس با خلقت عارف شد.

فعل خلقت خداوند با خلقت انسان کامل تکمیل شد.

خلاصه علامه جزایری نظر دارد که عرش انسان است.رسول الله است


اما دکتر رستگار معتقد است که عرش مطلق حیات است .

پله های عرش هم مراحل تکامل حیات می باشند.تعداد پله های عرش چهار پله است.


در پله چهارم با دمیدن روح در هستی انسان تمام خلق می شود.

به نظر من اگر عرش را روح الله بدانیم و «نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی» نظر هر دو یکی می شود.


در سوره سجده الَّذِى أَحْسَنَ کلُ‏َّ شىَ‏ْءٍ خَلَقَهُ  وَ بَدَأَ خَلْقَ الْانسَانِ مِن طِینٍ(7)

ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلَالَةٍ مِّن مَّاءٍ مَّهِینٍ(8)

ثُمَّ سَوَّئهُ وَ نَفَخَ فِیهِ مِن رُّوحِهِ  وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصَرَ وَ الْأَفِْدَةَ  قَلِیلًا مَّا تَشْکُرُونَ(9)


در ترجمه آیه نهم سوره سجده توجه شود پس از این که ( ونفخ فیه من روحه)انجام شد

 یعنی در انسان حیات دار روح الله دمیده شد انسان از منشا روح دارای صفات سمع و بصر و افئده ی ویژه شد.

انسان وقتی حیوان بود چشم و گوش داشت ولی توان چشم و گوشش بی نهایت نبود پس از دمیده شدن روح قدرت بینندگی بینهایت را دارا شد. قدرت تصویرسازی شد .

به این مطلب علامه جزایری تاکید زیاد دارد یعنی تعین تصویری عالم را با انسان می داند.

خلاصه مباحث فوق بسیار جدید و مبتکرانه است وکسانی که علاقه دارند از منابع دست اول استفاده کنند.


به کانال تلگرامی سید مرتضی جزایری وعلامه جزایری مراجعه کنند.

نوشته های دکتر کریم رستگار-روح و...حیات  در دسترس نیست . 

ولی ایشان نوار ویدئویی دارند با نام  (روح ) و (آخرت) شاید در دانشگاه شیراز یافت شود.







کانون توجه در انسان فواد است

شاید بدانیم  توجه داشتن چند جور است  توجه های  درونی و توجه  های  بیرونی 

توجه اختیاری و داوطلبانه    -  توجه اجباری و  هشدارانه

توجه با صدا و آژیر       توجه با رنگ و نور

توجه همراه با ترس      توجه همراه با آگاهی و پذیرش

توجه  با تهدید              توجه  با تشویق

توجه  با علائم قراردادی  (چراغ قرمز رانندگی )     توجه  به ایست سرباز در جنگ   ومنطقه مین گذاری

توجه به عدم لمس سیم برق            توجه به دره و منطقه سقوط                  توجه به نخوردن قرص سمی

توجه به آتش و دمای بالا                 توجه به سرما  و دمای   فریز کننده

توجه   به احترام   مردم  (شهرت)     توجه  به بی احترامی مردم (بایکوت )

توجه به زیبایی و تناسب اندام         توجه به بیماری و عقبه آن

توجه   به شکوه پیروزی  و  جلال جبروت  و حشمت وجاه        توجه به  شکست و سرشکستگی

توجه  به افتخارات   و ستایش دیگران       توجه  به لعن و نفرین دیگران

توجه   به متن      توجه به حاشیه

توجه  به قدرت   توجه  به  صداقت  توجه  به امانتداری   توجه  به ارزش ها

توجه به ثروت و زورمداری  و فریبکاری    توجه به سلامت روان و  نرفتن زیر سلطه و راستگویی

توجه به رضایت مادر رضایت پدر  رضایت  دیگران

توجه به  رضایت  خدا  رضایت  حق و  رضایت  وجدان


توجه با منیت و طمع و غرض      و ریا               توجه  با اخلاص  و بی قصد و غرض


دقت کنیم  پیامبران  با فواد مردم کار داشتن و به آنها برای گناه کردن  هشدار می دادند

هدف آنان نهادینه کردن   تقوی  در وجود انسان است

در قرآن گفته شده است گوش ها و سمع (شنیدن ) و  چشم ها و بصر ( دیدن ها)  و افئده و  فواد  توجه شما   مسئولند

در آینده از آنها سوال می شود      چون    آنان     (قادرند بر اعمال خویش)


غفلت و بی توجهی در انسان موجب  حرمان و مورد تجاوز قرار گرفتن است


غفلت از درد مندان و گرسنگان  دور شدن از فطرت و بی دینی است

ارایت الذی  یکذب بالدین    فذالک الذی  یدع  الیتیم و لا یحض علی طعام المسکین  فویل  للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون الذین هم یرائون و یمنعون الماعون





داستان آدم و ملئکه

در داستان روزی که خداوند در این دنیا بشر را خلق کرده بود و بشر مشغول چریدن و دریدن بودند

خداوند به ملئکه گفت می خواهم از این بشر آدم  قرار دهم آنها گفتن این موجودات فسادو خونریزی میکنند

خداوند فرمود من چیزی را می دانم که شما نمی دانید

خداوند علم اسماء را به بشر داد و او آدم شد سپس آن علم را به ملئکه داد

از ملئکه خواست اسم آدم را بگویند آنها گفتند ما نمی توانیم نامی را که شما به ما نگفتید خود کشف کنیم

قال یا آدم انبئهم باسمائهم

فلما انباهم باسمائهم    -  زمانی که آدم نام های ملئکه را به آنها گفت 

خداوند رو  به ملئکه   فرمود .  دیدید؟

 الم اقل لکم انی اعلم غیب السموات والارض و اعلم ماتبدون وماکنتم تکتمون

از داستان فوق که در سوره بقره گزارش شده است می توان فهمید 

ملئکه مانند کامپیوتر فقط قدرت فراگیری دارند ولی انسان ها قدرت کشف ناشناخته ها را دارند

به اذن الهی

برتری ملئکه بر انسان تقدم خلقت آنان است

انسان ها در بدو خلقت دارای   قوه جذب (شهویه)    قوه دفاع ( غضبیه )قوه فکر و خیال ( وهمیه)

بودند سپس پس سالها حضور در هستی خداوند به آنها قوه عقل  عطا فرمود

بشر های اولیه  فقط چشم و گوش داشتند اما

آدم دارای قلب و بصیرت گشت و فواد نیروی توجه انسان بر آیات هستی می باشد