پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید
پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید

پروسه و مراحل ایمان

در واکاوی درون خویش  خواستم مفهوم و حقیقت ایمان را جستجو نموده و برای دیگران توضیح دهم.

در جوانی و دوره دبیرستان  سالهای 50 الی 57شمسی دوستان مختلفی داشتم  گاهی در مورد مسائل  سیاسی و گاهی درباره مسائل ایمانی با هم صحبت می کردیم . روزی در پارک شهر برای امتحانات نهایی  مشغول مطالعه بودم  .دوستی که زیاد مذهبی نبود از من درباره خدا سوال کرد .به او گفتم خالق هستی خداست او گفت که هستی  خالق ندارد . فلاسفه گفته اند هستی همیشه بوده است و همیشه خواهد بود . حتی گفت ابتدای هستی را نمی دانیم ولی میدانیم که اول پروتون بوده است بعد نوترون  پدید آمده است و بعد هم ستارگان بزرگ چون خورشید وطی فعل و انفعال در ستارگان  هیدروژن  درست شده است  همینطور سلسله وار عناصر دیگر پدید آمدند . هلیوم از هیدروژن و کربن و اکسیژن و ازت و ..................... و  همه عناصر پدید آمدند. نیازی به خدا نداشتند  و با پدید آمدن اکسیژن و هیدروژن آب بوجود آمده است  پس از آن بارش  بارانهای شدیدبر روی کرات من جمله  زمین  موجب شد  طی سالهای متمادی  برای کره زمین پوسته بیرونی تشکیل شده است وهسته زمین گداخته از فلزهای سنگین مثل آهن و .....تشکیل شود و طبقات  داخل آن هم چنان داغ و سوزان است و حاوی معادن بسیار متنوع می باشد .

اطلاعات او برایم خیلی جالب و عجیب بود اما خودم را نباختم و به او گفتم به هر حال ابتدای این عالم  خلقت و قدرت خداست شاید این مراحل را هم خدا ترتیب داده است. شنیده بودم فیلسوفی این جهان را به ساعتی تشبیه کرده است که خدا ساخته و کوکش کرده است بقیه مسیر را خود ساعت  می رود.

بعد پیش خودم فکر کردم اگر حرف او (نظریه های علمی ) درست باشد و خدایی نباشد آیا من تسلیم علم می شوم یا دوباره بر مسائل دینی آباء اجدادی خویش  پافشاری می کنم. پیش خود گفتم من حتما تسلیم حق خواهم شد . منظورم این است که برای من شکل اعتقادات و آئین موروثی مهم نبود.

در آن زمان بیشتر دانشجویان چپ و مارکسیست بودند  یا مجاهدین خلق  و من قبل از اینکه وارد دانشگاه بشوم سال(  1356  ) کتاب  ( اسلام دین ارکان طبیعت ) نوشته دکتر احمد رهسپار ( کریم رستگار ) را خواندم و به ایدئولوژی و مکتب اسلام در قرائت جدید آشنا شدم.


امروز درک من از اسلام و ایمان مغایرتی با علوم جدید ندارد و هیچ گاه علم و تکنولوژی مرا در دینم سست نکرده است .چون فطرت انسان خود ما را هدایت می کند و همیشه همراه انسان است.نظریه های دیگر نواندیشان دینی را خواندم و استفاده بردم ولی خلاصه آن ها هم همان (وجدان ) یا فطرت می باشد.

ولا تقف مالیس لک به علم ان السمع  والبصر والفواد کل اولئک کان عنه مسئولا -اسرا 17/36

توقف نکن برچیزی که علم نداری

فاقم وجهک لالدین حنیفا - فطرت الله التی فطرالناس علیها - لاتبدیل ........لخلق الله ذلک الدین القیم -ولکن اکثرالناس لایعلمون -سوره روم 30/30


روی بسوی فطرت خویش نما - فطرت خدا که همه انسان ها برآن فطرت خلق شده اند-این است دین اصل -ولیکن اکثر مردم نمی دانندصدق الله العلی العظیم

آیت الله علامه سید مرتضی  جزایری می فرماید دین همان اخلاق انسان کامل (محمد ابن عبدالله) می باشد اخلاق او از کودکی نمودار و راهنمای مردم بود.محمد امین او عملا به مردم امانت داری و برپیمان خویش بودن  و راستگویی و محبت را تعلیم داد بقیه فرع بوده است.


بعثت لاتم مکارم الاخلاق


برانگیخته شدم تا جریان مکارم اخلاق را تمام گردانم