پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید
پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید

علامت هایی از مکتب زور-تسویری1337

اولین چیزی که قلب انسان و مغز انسان و حواس انسان در برخورد با پدیده ها درک می کند نظم و حساب عالم است  آمدن روز و شب در پی هم  - غرش رعد وبرق و نزول باران -  سردی زمستان و داغی تابستان و خنکی بهار و خشکی پاییز - از کودکی داشتیم نزدیکی به زیبایی ها و توجه  به خوبی ها - دوری از زشتی ها و بدی ها - جذب نیکی ها وشیرینی ها دفع تلخی ها و تندی ها -جذب دوستی ها و دوست ها و دوری از غریبه ها و جهل ها - 

انسان توجه دارد که خوشی ها همراه ناخوشی ها - آسانی ها همراه سختی ها ست - برای رسیدن به هر چیزی باید تلاش کنیم و بهای آن را بپردازیم -گاهی توفیق هست گاهی به مشگل برمی خوریم - بچه ها می بینند معمولا بزرگتر ها در رسیدن به هدفها موفق تر هستند - برای همین آرزو میکنند زود بزرگ شوند و هرچه دوست دارند بدست آورند . گاهی فکر می کنند زیبا نیستند و با توانایی و ثروت می توانند تفاوت ها را از میان بردارند .

در صورتی که اولین درس زندگی این است که تفاوت ها را بپذیریم وبه چیز هایی که داریم شاکر باشیم و چیزهایی که نداریم قانع باشیم .

اگر کسی سختی های رسیدن به هدف ها را نپذیرد و بخواهد با بدست آوردن قدرت و ثروت  به مقصد برسد او اشتباه کرده است و با مکتب زور و تحمیل   از فطرت خویش جدا می شود.خارج می شود.

انسان آزاد آفریده شده است  آزادی در خون او است.میل به استقلال در فطرت اوست .

جوانی می گفت سعی می کنم پولدار شوم بعد با هرکس دلم خواست ازدواج می کنم . دیگر نیاز ندارم تحصیلات داشته باشم یا شرط و شروطی را بپذیرم .

تازه می توانم مدرک تحصیلی بخرم  هرکس ببیند من ثروتمند هستم تسلیم من خواهد بود. من هم او را خوشبخت می کنم .

بعضی پسرها کلاس کاراته می روند یا زیبایی اندام کار می کنند تا با اعتماد به توانایی جسمی خویش  مقبول دیگران شوند . دختر ها هم عمل زیبایی میکنندو دیگران را مجذوب خویش خواهند .

ولی زندگی نظم و قاعده خویش را دارد چون سلامتی همراه بیماری و تلخی همراه شیرینی هاست انسان بالا و پایین دارد اقبال و ادبار دارد همیشه یکجور نیست . 

بنابراین نمی شود پیش بینی همه چیز را کرد باید توانایی برخورد با حوادث غیرقابل قبول را داشت .گاهی پذیرش شکست بهترین گزینه است تسلیم واقعیت ها شدن خیلی مهم است شناخت واقعیت ها ما را صبور و محکم می خواهد.

و العصر ان الانسان لفی خسر الالذین آمنوا و عمل الصالحات و تواصوا به الحق و تواصوا بالصبر

قرآن مجید قانون ها و نظم های هستی را حق می نامدو می خواهد همه تسلیم آن باشند.

شما باید از دست زدن به سیم لخت برق خودداری کنید چون او شمارا خواهد کشت . انسان باید بداند آتش و برق را باید شناخت و تحت کنترل استفاده نمود.

تمام نوشیدنی ها و خوردنی ها را باید شناخت و از نزدیکی به سموم دوری کرد کسی اگر سیانور بخورد حتما خواهد مرد .

انسان در بلندی باید دقت کند پرت نشود زیرا ارتفاع و سقوط از آن دشمن ماست .

پرهیز از ویروس ها و میکروب ها و زدن ماسک در صورت لزوم خردمندانه است وخلاف آن ریسک است.

رقابت ناهنجار و دعوا و مرافعه و سلطه جویی خطرناک است.پرهیز از حسد حرص و طمع ضروری است .

ما نباید اخلاقیات را داوطلبانه دلبخواهی و تزیین شخصیت خویش تلقی کنیم باید ضرورت رعایت ادب - رفتارمناسب با دیگران را ضرروری زندگی بدانیم.

در بسیاری از حوادث ترس خوب است و تهور بد است بایداز آب جوش ترسید باید  از مار ترسید از فریبکار ترسید از دروغ گو ترسید از سلطه جو ترسید.

شجاعت زمانی است که انسان انگیزه و خواست غلبه بردیگران نداشته باشد  ولی می خواهد بر مشکلاتش غلبه کند .در نبرد فکرش سلطه نیست  دفاع است .

ربا خواری ممنوع  از فقر دیگران سوءاستفاده ممنوع است افرادی  را که مجبورند در هر شرایطی کار کنند استخدام کردن ممنوع است ظلم ممنوع است ستم ممنوع است 

در روابط اقتصادی گرانفروشی کم فروشی ممنوع است انصاف باید داشت . تقلب ممنوع است. اغفال زنان و کودکان ممنوع است وعده دادن به دروغ ممنوع است تحقیر دیگران ممنوع است .

زور ممنوع است شما هر کاری در جامعه انجام می دهید باید گفتگوی با شرایط برابر و توافق و نفع طرفین  صورت گیرد .

هر کسی بخواهد با کلک وعده های دروغ و خرافات  بخواهد مردم را فریب دهد با فطرت آنها روبرور خواهد شد و سعادت او توافق ها بر فطرت و وجدان انسان است نه با سلطه و زور و فریب و دروغ


هر آشفتگی بالاخره رو به آرامی خواهد بود و حساب ها دوباره  شروع می شوند. اثر وضعی اعمال و رفتار ما قطعی است.

سرنوشت انسان ها را در تاریخ ظهورحق و افول باطل است . گویند جا ء الحق و ذهق الباطل ان الباطل کان ذهوقا

 (آب به سوی گودال خواهد رفت ) ( گذشته چراغ راه آینده است )