پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد)

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد)

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید
پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد)

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد)

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید

مثل ها در قرآن کریم (1)

مثَل‌های قرآن در قالب تشبیه تمثیلی یا استعارة تمثیلی به بیان موضوعات انتزاعی و غیر ملموس با هدف ملموس و قابل درک کردن آنها برای همة مردم و تأثیرگذاری هر چه بیشتر تمثیلات به قصد تربیت و پند آموزی می‌پردازد. در مواردی که مَثَل در قالب استعاره به کار رفته، هدف، واداشتن مخاطب به تفکر و تجزیه و تحلیل کردن مفهوم مورد نظر آیه بوده ‌است.

1- ایمان و کفر
(أَوَ مَن کَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَن مَّثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِّنْهَا کَذَلِکَ زُیِّنَ لِلْکَافِرِینَ مَا کَانُواْ یَعْمَلُون) (انعام/122)
«آیا کسى که مرده [دل] بود و زنده‏اش گردانیدیم و براى او نورى پدید آوردیم تا در پرتو آن در میان مردم راه برود، چون کسى است که گویى گرفتار در تاریکی‌هاست و از آن بیرون‏ آمدنى نیست!؟ این گونه براى کافران آنچه ‌انجام مى‏دادند زینت داده شده‌ است.»

2- روگردانی از دنیا و مغرور نشدن به‌ آن
(إِنَّمَا مَثَلُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا کَمَاء أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاء فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الأَرْضِ مِمَّا یَأْکُلُ النَّاسُ وَالأَنْعَامُ حَتَّىَ إِذَا أَخَذَتِ الأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّیَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَیْهَآ أَتَاهَا أَمْرُنَا لَیْلاً أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِیدًا کَأَن لَّمْ تَغْنَ بِالأَمْسِ کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُون) (یونس/24)
«در حقیقت مَثَل زندگى دنیا بسان آبى است که‌ آن را از آسمان فرو ریختیم، پس گیاه زمین از آنچه مردم و دام‌ها مى‏خورند با آن درآمیخت تا آن‌گاه که زمین پیرایة خود را برگرفت و آراسته گردید و اهل آن پنداشتند که‌ آنان بر آن قدرت دارند، شبى یا روزى فرمان [ویرانى] ما آمد و آن را چنان درویده کردیم که گویى دیروز وجود نداشته است. این گونه نشانه‏ها[ى خود] را براى مردمى که ‌اندیشه مى‏کنند به روشنى بیان مى‏کنیم.»
این تمثیل از زندگی و پوچی دنیا و تغییر شرایط آن سخن می‌گوید تا از ورای آن به ‌انسان گوشزد کند که وی برای این دنیا آفریده نشده است، بلکه برای دنیایی برتر و متعالی‌تر که همه چیز در آن قرار و ثبات دارد آفریده شده است. در کنار زیبایی و جلوة ‌این دنیا، زمانی که ‌انسان غرق در شادمانی و غرور به داشته‌های خود است، زمانی که ‌آفریدگارِ این زیبایی‌ها را فراموش می‌کند و تنها به رنگ و لعاب زندگی دنیوی دل خوش است، ناگهان تقدیر الهی بر نابودی هر آنچه هست قرار می‌گیرد و تمام آن جلوه‌های زیبا در اندک زمانی از میان می‌رود و چیزی جز خاکستر باقی نمی‌ماند، انگار که ‌اصلاً وجود نداشته ‌است.

3-شرک

(مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّه‌اوْلِیَاء کَمَثَلِ الْعَنکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنکَبُوتِ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُون)(عنکبوت/41)
«داستان کسانى که غیر از خدا دوستانى اختیار کرده‏اند، همچون عنکبوت است که [با آب دهان خود] خانه‏اى براى خویش ساخته و در حقیقت اگر مى‏دانستند، سست‏ترین خانه‏ ها همان خانة عنکبوت است.»
شرک از جمله بیماری‌های دوران جاهلیت بوده‌ است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)در طول دوران تبلیغ خود به ویژه در مکه، به مبارزه با این آفت بزرگ پرداخت و مشرکان را به‌ ایمان به خدا و ترک عبادت غیر از او دعوت ‌کرد. قرآن نیز در این آیه شرک و خدایان دروغین مشرکان را به خانة عنکبوت که به‌ اندک نسیم و یا قطرة بارانی ویران می‌شود تشبیه می‌کند. کفر و شرک نیز مانند این خانه سست و شکننده‌ است و قابل اتکا نمی‌باشد.

4- حق و باطل

(أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَسَالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَدًا رَّابِیًا وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغَاء حِلْیَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُه کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللّه‌الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاء وَأَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الأَرْضِ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَال) (رعد/17)
«همو که‌ از آسمان آبى فرو فرستاد، پس رودخانه‏هایى به‌ اندازة گنجایش خودشان روان شدند و سیل کفى بلند روى خود برداشت و از آنچه براى به دست آوردن زینتى یا کالایى در آتش مى‏گدازند هم نظیر آن کفى بر مى‏آید خداوند حق و باطل را چنین مَثَل مى‏زند اما کف بیرون افتاده ‌از میان مى‏رود، ولى آنچه به مردم سود مى‏رساند در زمین [باقى] مى‏ماند، خداوند مَثَل‌ها را چنین مى‏زند.»
نتیجة بارش باران بر کوه، و پایین آمدن آب از سطح آن، جمع شدن آب باران در رودهاست که بر اساس حجمی‌ که دارند آب می‌گیرند و اگر این رودهای کوچک جمع شوند، به رودخانة بزرگی تبدیل می‌شوند و اگر این آب‌ها بیشتر از حجم رودخانه باشند، بیرون می‌ریزند و تبدیل به سیل‌های مخرب می‌گردند. آب در مسیر خود از موانع متعددی می‌گذرد و کف بر لب می‌آورد و گاهی کف‌ها در یک مکان، بی حرکت می‌مانند، ولی آب همواره در حال حرکت است. حق مانند آب است و باطل مانند کف. همان طور که کف چیز مفیدی نیست و زود هم از بین می‌رود انگار که ‌اصلاً نبوده‌ است، باطل هم زود از میان می‌رود و چیز توخالی و پوچی است، ولی حق و حقیقت همیشه ماندنی و نافع است. مانند آب یا آن فلز که ماندنی و در جریان است و آن است که برای انسان فایده دارد.