قبیله شیطان یا قبیله جهال

در داستان حضرت آدم و تعلیم اسماء در قرآن  و دستور خداوند به ملئکه که به حضرت آدم سجده کنید نکات بسیار ظریفی وجود دارد که معمولا علاقه مندان به شناخت قرآن در آثار خویش گوشزد نمودند.

شیطان وقتی شنید آدم قدرت دارداراده دارد تا چیزی را نپذیرد به  قدرت فهم اسماء موجودات وتعلیم الهی و درک  اعتبارات اجتماعی پی نبرد  و نفهمید که آدم همه چیز را می فهمد . و خداوند به آدم قدرت داد و هم چنین مسئولیت داد.

شاید ملئکه درک صحیحی از مسئولیت  یک آدم ندارند. چون درک کاملی از علم وخودآگاهی آدم ندارند آدم میداند و چون خودآگاهی دارد احساس مسئولیت می نماید.

البته انسان هایی با دفن خودآگاهی و فطرت خویش  احساس مسئولیت نمی کنند و از مقام آدمی خویش سقوط می کنند . هنوز تا حیات دارند می توانند توبه کنند و با درک مسئولیت به فطرت خویش بازگردند.

درک قبیله ای این است که عاملی بیرونی مثل نژاد و جغرافیا یا پیمان اعتباری اجتماعی  عامل پیوند و تعهد متقابل گروه های اجتماعی میشود.

در قدیم الایام اگر کسی فردی از یک قبیله را به قتل می رساند صاحب خون قبیله همه اعضاء قبیله بودند که می توانستند به هر تعداد قتل از قبیله قاتل اقدام کنند.

پیامبر اسلام آمد و قانون خدا را اعلان کرد اصل حیات فرد است یک نفر کشته شده فقط حق دارد قصاص کنند . 

در مراحل بعد پیامبر توصیه فرمود با گرفتن دیه  توسط صاحب مقتول خون ریخته نشود . حتی گفته شد چنانچه بدون دریافت دیه هم  گذشت کنید خدا به شما پاداش می دهد.

انسان امروز فقط در انتقام گرفتن قبیله گرا نیست حتی در پذیرش حق هم قبیله گرا است . او چون قوانینی را پدرانش پذیرفته اند آنها با تعصب قوم گرایی هم قانون هایی را قبول دارند . حتی در پذیرش حق و باطل به عقل خویش رجوع نمی نمایند و برده مقامات عظمی قبیله اند.

با پدیده ها و مسائل و امور غیر عقلایی برخورد داشتند را برخورد جاهلانه گویند. برخورد جاهلانه ناشی از بی اطلاعی نیست ناشی از تعصب و عدم اتکاء به عقل جمعی عقلا است.

انسان وقتی برای اداره جامعه حاکم انتخاب کرد به تجربه دریافت حاکمان پس از نصب خود مشگلی جدید میشوند به همین دلیل برای حکومت به تفکیک قوا رسید . قوه مقننه  و قوه قضائیه و قوه مجریه که ساز و کار انتخاب آنان  توسط مجلس موسسان  هر کشوری تدوین میشود . چه بسا هر بیست  سال  یکبار در تجدید ساختار ساز و کار مدیریت کشور توسط مردم توسط  نخبگان و نیروهای ملی اقدام میشود.

تقلید و پیروی کور کورانه هر جامعه ای از دیگران او را به مقصود نمی رساند همه باید مشترکا باهم گفتگو کنند و از تجربیات همه کشور ها سود ببرند.

گویند دکتر شریعتی پدیده جهل را موشکافی کرده است و گفته است اولین کسی که دچار جهال شده است امیرالمومنین امام علی بوده است . به همین دلیل امام نتوانسته در همه عرصه ها موفق شود و جهال او را به نام دین کشتند امام حسین و همه امامان را به نام دین و حق و باطل به شهادت رساندند.

بشارت باد بر انسانهای خوب

در طول زندگی تحصیلی  و  زندگی کاری ام  و  زندگی فرهنگی خود   به آدم های مختلفی   برخوردم   که اگر به آنها توصیه ای می شد فلان کتاب را بخوانید  مقاومت می کردند و  ضمن اینکه مخالفتشان ر ا پنهان می کردند اما  هیچ اثر مثبت  ارتباطی  از دیگران  نداشتند و  بسیار  نزد خود مغرور که ما تحت تاثیر هیچ کس  قرار نمی گیریم   فقط  چیزی را که خودمان  یافتیم   و مایل بودیم دنبال می کنیم .

همیشه از خودم می پرسیدم چه میشود که شخصی به ما توصیه ای می کند  مثلا  فلان کتاب را بخوان  یا در مسیرزندگی و مسیر  یادگیری مقاوم   و   پی گیر باش .

آیا او فقط دغدغه هدایت ما را دارد  و  یا در این مسیر منفعتی دارد؟

بسم الله الرحمن الرحیم  والعصر ان الانسان  لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصو بالحق و تواصوا بالصبر

فبشر عباد الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه - بشارت باد  بر کسانی که همه قول ها را می شنوند و از بهترین ها تبعیت می کنند.

اگر ذهن ما قالب گیری شود در خواندن و شنیدن همه چیز اکراه داریم و اگر ذهنی پاک و آماده پذیرش حق داریم  از خواندن هیچ چیز ترسی و اکراهی نداریم.

آقای ابوالحسن  بنی صدر در اول انقلاب بحث خود سانسوری را مطرح کرد و می گفت بیشتر از رژیم های خفقان گر توسط خودمان  خود سانسوری بر ذهن انسان حاکم میشود.

انسان ها در مسیر شناخت  خویش و شناخت کشورشان  به خاطر تشنه بودن برای کسب حقیقت دچار  فریب و اشتباه میشوند چه میشود که بعضی بازگشت نموده و خودشان را نقد می کنند و بعضی بر اعتقادات ارث برده از فرهنگ خویش پا فشاری می کنند.

یکدندگی و تعصب بر افکار خویش و قوم خویش  از قدیم الایام بوده است  مگر اینکه ما فضا گشایی کنیم و آماده پذیرش حق باشیم .

من فکر می کنم آزاده بودن سخت است و ما برای راحتی خویش از مسئولیت هایمان گریز ازآزادی داریم.

://.https://www.aparat.com/karim_rastegar

شناخت و تاریخ

مسئله پروسه شناخت ذهنی انسان از سالها قبل مورد توجه دوستداران فلسفه بوده است

نکته بسیار مهم رابطه بین زبان و شناخت است که باید مورد بررسی قرا گیرد

در قرآن هم به زبان به عنوان آیه الهی توجه شده است  و یکی از الطاف الهی  خلق الانسان  علمه البیان است

الرحمن علم القران خلق الانسان علمه البیان

فلسفه تحلیلی شروعش با فرگه و برتراند راسل  وبا ریاضیات آغاز می شود  ( تئوری مجموعه ها )

تاریخ پروسه شناخت بشریت را میتوان مشابه دوره های سنی انسان تصور کرد یعنی کودکی .جوانی . رشد و بلوغ نظری

تئوری بازی ها و ویتگنشتاین و نظریه خانوادگی شناخت 

جاهلیت و درخت معرفت و احساساتی بودن شناخت  و تعصب که مورد بررسی توشیهیکو ایزوتسو بود

در باره کتب تاریخی و کتاب آسمانی بررسی و داوری بسیار دقیقی لازم دارد مردم دوران نزول وحی چه شناختی از مفاهیم داشتند

مفهوم ها مندرج در مفاهیمی دیگر تعریف می شوند  جوهر و عرض و .................

در قدیم معنی وحی   شناخت اشاره ای بوده است و باید دید مفاهیم اشاره به چه معنی هایی دارند و شان نزول چه بوده است

مفاهیم درجه اول و مفاهیم درجه دوم منطقی و فلسفی

که در فلسفه و منطق گفتگو می شود به خصوص فلسفه تحلیلی