توصیف اعمال یهودیان
1-(مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِین) (الجمعه/ 5)
«مَثَل کسانى که [عمل به] تورات بر آنان بار شد [و بدان مکلف گردیدند] آنگاه آن را به کار نبستند، همچون مَثَل خرى است که کتابهایى را بر پشت مىکشد، [وه] چه زشت است وصف آن قومى که آیات خدا را به دروغ گرفتند و خدا مردم ستمگر را راه نمىنماید.»
در مدینه سه قبیلة یهودی به اسمهای بنی قینقاع، بنی نظیر و بنی قریظه زندگی میکردند. این سه قبیله با وجود علمی که نسبت به پیامبر(صلی الله علیه و آله)و رسالت او از طریق تورات داشتند، ولیکن مشکلات و دسیسههای فراوانی برای پیامبر(صلی الله علیه و آله)در طول دوران تبلیغ در مدینه ایجاد کردند. از این رو قرآن آنها را به چهار پا تشبیه کرده است، از آن روکه مانند آنها میان بار کتاب و بار دیگر تفاوتی قائل نیستند و در هر صورت فقط حامل اشیاء هستند. یهودیان نیز کتاب تورات را در دست دارند، ولی چون در آن تعمق و به آن عمل نمیکنند، فقط بار بردار هستند، نه چیز دیگر و از این کتاب الهی سودی نمیبرند. این مثال بر هرکس که عالم بی عمل باشد صدق میکند
2-انفاق
مَّثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنبُلَةٍ مِّئَةُ حَبَّةٍ وَاللّهُ یُضَاعِفُ لِمَن یَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیم) (بقره/261)
«مَثَل (صدقات) کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مىکنند، همانند دانهاى است که هفت خوشه برویاند که در هر خوشهاى صد دانه باشد؛ و خداوند براى هر کس که بخواهد (آن را) چند برابر مىکند، و خداوند گشایشگر داناست.»
(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِکُم بِالْمَنِّ وَالأذَى کَالَّذِی یُنفِقُ مَالَهُ رِئَاء النَّاسِ وَلاَ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْدًا لاَّ یَقْدِرُونَ عَلَى شَیْءٍ مِّمَّا کَسَبُواْ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِین) (بقره/264 )
«اى کسانى کهایمان آوردهاید! صدقههاى خود را با منّت و آزار، باطل مکنید، مانند کسى که مالش را براى خودنمایى به مردم، انفاق مىکند و به خدا و روز بازپسین ایمان ندارد. پس مَثَل او همچون مَثَل سنگ خارایى است که بر روى آن، خاکى (نشسته) است، و رگبارى به آن رسیده و آن (سنگ) را سخت و صاف بر جاى نهاده است. آنان (ریاکاران) نیز از آنچه به دست آوردهاند، بهرهاى نمىبرند؛ و خداوند، گروه کافران را هدایت نمىکند.»
در دوران رسالت پیامبر(صلی الله علیه و آله)اصول اخلاقی مردم نیاز به تغییر ریشهای داشت. آنها در دوران جاهلی به کارهایی خو کرده بودند که عوض کردن آنها نیاز به یک انقلاب بنیادین در تقریباً تمام اصول اخلاقی، اجتماعی و فردی داشت. یکی از مسائل اخلاقی و اجتماعی عرب در آن زمان انفاق بود، چرا که انفاق با نیت ریا داده میشد و قصد و هدف الهی پشت انفاق و بخشش به محرومان وجود نداشت، یا اینکه انفاق با منت نهادن و اذیت گیرنده همراه بود، لذا قرآن در تبیین اصول انفاق و شرایط آن و همچنین ثوابی که انفاق کننده از عمل خود به دست میآورد، چند مَثَل آورده است. در آیة اول ثواب انفاق را ذکر کرده و آن را به دانهای که در زمین حاصلخیز کاشته شود و بار فراوان دهد تشبیه کرده و در آیة دوم مالی که با ریا یا منت و اذیت داده شود، به دانهای تشبیه کرده که روی سنگی صاف که خاک نازکی آن را پوشانده است تشبیه میکند. و مالی که با اخلاص و نیت الهی داده شود، به دانة در خاک حاصلخیز تشبیه میکند؛ وقتی باران شدیدی میبارد خاک روی سنگ از بین میرود و دانه نیز حاصلی نمیدهد، ولی باران آن خاک حاصلخیز را حاصلخیزتر میکند و دانه به بار مینشیند. همچنین عمل با ریا و منّت چون عمقی ندارد و به منبع محکمی متصل نیست، اجری هم ندارد. ولی مالی که با رضایت و نیت الهی داده شود، اصیل و ریشهدار است و ثواب مضاعفی نیز مییابد.
3- هدایت الهی
(اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکَةٍ زَیْتُونِةٍ لَّا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء وَیَضْرِبُ اللَّهالْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیم) (نور/35)
«خدا نور آسمانها و زمین است، مَثَل نور او چون چراغدانى است که در آن چراغى و آن چراغ در شیشهاى است. آن شیشه گویى اخترى درخشان است که از درخت خجستة زیتونى که نه شرقى است و نه غربى افروخته مىشود. نزدیک است که روغنش هر چند بدان آتشى نرسیده باشد روشنى بخشد. روشنى بر روى روشنى است. خدا هر که را بخواهد با نور خویش هدایت مىکند و این مَثَلها را خدا براى مردم مىزند و خدا به هر چیزى داناست.»
خداوند سبحان نور آسمانها و زمین است و با نور خود همة خلق را هدایت و راهنمایی میکند تا در ظلمتها گرفتار نشوند و چرخ عالم طبق نظام و برنامة مشخص به گردش درآید.
خدا برای اینکه ما درکی نسبی از این نور به دست آوریم، آن را به نور چراغ با مشخصاتی که ذکر شده تشبیه کرده است و صفاتی برای آن آورده تا به ذهن مخاطب نزدیک شود و تصویری از این نور در ذهن خود مجسم کند.