از قدیم عبارتی است که می گویند قدرت فساد می آورد و پرهیز از قدرت مداری عین تقوی و هدایت است
اما ببینیم قدرت چیست؟
ما در زندگی نیازهایی داریم که بایستی به آنها پاسخ مناسب دهیم وگرنه دچار درد و رنج می شویم
نیاز به آب و غذا و پوشاک مسکن و مرکب و تشکیل خانواده و کار و کاسبی
نیاز به یادگیری و کسب فنون و مهارت های زندگی اجتماعی حقوقی و سیاسی و اقتصادی
از کودکی می بینیم نیاز های ما بوسیله ابزار و عوامل مادی برطرف می شود
مثلا برای راه رفتن به کفش و جوراب نیاز داریم برای پاسخ به سرما بخاری و به گرما کولرنیاز داریم
برای کسب دانش نیاز به معلم و برای کسب و کار نیاز به مغازه و ابزار کار داریم
اگر همه پول را دوست دارند به خاطر آن است که با پول وسایل مورد نیاز را تهیه می کنند
انسان های منطقی هرمشکل و نیازی که دارند جستجو می کنند که چگونه آنرا حل کنند
ولی افرادی مایلند که با ثروت زیاد بر دیگران تسلط پیدا کرده و هر خواسته ای را تحمیل کنند
هر اقدامی را با قدرت پول و تحکم به کرسی می نشانند
و چون با ثروت کم نمی توانند همه خواسته هایشان را پاسخ دهند به دنبال ثروت زیاد می روند
و روز شب در تب و تاب ثروت و قدرت حداکثری می باشند
قدرت نامطلوب همین قدرت سیری ناپذیر است که تحکم آفرین و تخریب کننده است
و به خیال خود پیروز میدان است و در هر عرصه ای ورود پیدا می کند
اگر ما در ذهن و آرزوی خویش به دنبال ثروت و قدرت زیاد هستیم قدرت پرست می باشیم
و این یک بیماری روانی است که خود نیز خبر نداریم
دیدید که بعضی ها همیشه دنبال کلمه پیشرفت هستند و می گویند انسان باید پیشرفت کند
و هیچ دو روز او نباید مساوی باشد
در صورتی که انسان برای زندگی به ثروت و وسایل زیادی نیاز ندارد
در عربی این خواسته را بنام نفس و خواسته های نفسانی می گویند
و در دعا ها داریم الهم اعوذ بک من نفس لا یشبع یعنی خدایا از نفس سیرناشدنی به تو پناه می برم
پس فساد قدرت و نفس در سیری ناپذیری آن است
و گرنه به صورت حداقلی و متعارف قدرت و نیرو مورد قبول عقل و منطق است