بحث سلطه و سلطه گری سالها است که فکر مرا مشغول کرده است از ابعاد روانی اقتصادی تربیتی تاریخی و ...
بهترین مباحث را روابط قوا توسط ابوالحسن بنی صدر بیان شده است توازن قوا و موازنه منفی و .......
در تعریف قدرت و قدرت منفی ( زور ) و نیرو و انرژی بحث هایی قبلا داشتم
امروز می خواهم از نظر روانشناسی ملاکی تعریف کنم که روشنگر و داور حالت مثبت و منفی روانشناسی است
اگر انسان دارای قدرت شد دارای ثروت شد و علومی آموخت چنانچه نتیجه اخلاقی و روانی او
متانت دلرحمی و کمک به دیگران بود آن قدرت مثبت است
اگر نتیجه کسب قدرت و ثروت باعث تکبر و بی رحمی و فخر فروشی شد آن قدرت منفی است
چنانچه قدرت به انسان قساوت قلب دهد منفی است و چنانچه قدرت به انسان ترحم دهد مثبت است
اگر صاحب قدرت ادبش بیشتر شد دارای قدرت پسندیده است و اگر دیگران را به سخره گرفت منفی است
انسان با قدرت مثبت بخشنده است و به دیگران هدیه می دهد بعضی ثروت را خود نیز استفاده نمی کنند
انسانی که ب سوی عدالت و احسان می رود قدرت او نوش جانش باد
انسانی که به سوی سلطه بر دیگران و انتقام از آنان است بهتر است فقیر و ضعیف باشد
پس ما همه قدرت ها را دو جور می دانیم اول آزاد کننده و حلم دهنده و تواضع دهنده است
دوم تکبر و بیماری روانی سلطه گری می دهدحتی بی قدرتی هم برای او نوعی بیماری دارد
انسانی که قدرت پرست نیست و اخلاق گرا و آزاد از کینه و نفرت و انتقام است
نمونه انسان امروزی با قدرت مثبت نلسون ماندلا و گاندی و چارلی چاپلین بودند
امام علی امام المتقین با داشتن قدرت دنیایی و معنوی با اخلاق ترین انسان بود
بیشتر امامان شیعه مثل پیامبر اکرم بودندرحمت للعالمین
بعثت لاتمم المکارم الاخلاق پیامبر فرمود بعثت من برای تمام نمودن اخلاق است