پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید
پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید

احساس های ملی

احساس انسان بودن 

احساس وطن دوستی

احساس ما می توانیم

احساس لزوم دفاع نظامی

احساس یگانگی و وحدت

احساس لزوم عدم تخریب همدیگر

احساس وظیفه شناسی

احساس لزوم برنامه ضد ظلم

احساس صرفه جویی آب وبرق و گاز

احساس نیاز به روشنایی آگاهی

احساس لزوم وفای به عهد

احساس لزوم امانتداری

احساس پلیدی دروغ و خیانت

احساس عفت حیا وپرهیز از تجاوز

احساس لزوم تلاش برای آزادی

احساس لزوم تلاش برای خوشبختی

احساس لزوم تلاش برای عاقبت بخیری

احساس حضور در هستی

احساس نظارت خداوند مهربان

احساس لزوم تلاش برای رحم و عدم بی رحمی

........................................................


مکتب زور چیست؟نوشته تسویری 1958

از کودکی به یاد دارم در ذهن خویش به نظم عالم بسیار فکر می کردم طلوع خورشید - باران بعد از ابر و رعد وبرق - در پی آمدن روز وشب - نام های هفتگی شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهار شنبه پنجشنبه و جمعه - توجه به اعداد و در پی آمدن آنها از یک تا بینهایت -

در ارتباط خانوادگی محبت همیشگی مادر - قانون مداری پدر -بازی و قانون های بازی - برایم همیشه منشا تفکر و اندیشه بود.

در رفتن به کوچه و اجتماع مهمترین چیز پوشیدن لباس بیرون که با لباس در خانه تفاوت داشت .این نیز یک قانون نا نوشته بود.

خیلی توجه داشتم به تعطیلات مغازه ها در ساعات شب و تعطیلات هفتگی که همه برای من جلوه قانونی داشت .اگر از مادرم چیزی می خواستم می گفت الان میسر نیست برای تو تهیه کنم چون مغازه ها تعطیل هستند و تو باید تا باز شدن مغازه ها صبر کنی. خلاصه هر هوسی در ما پیش می آمد مارا به قانونی حواله می کردند و اینکه باید صبرکنی.

برای نظافت همگانی و نظافت شخصی و نظافت محیط هم میدانیم قوانین بسیار لازم الاجرا داریم .اینکه مکان ها و زمان ها را باید در همه مطالبات درنظر بگیریم.

وقتی انسان نیاز داشت به دستشویی برود آیا همیشه در دسترس است یا باید مکان خاص و.... پیش بینی های لازم بشود و خلاصه زندگی کردن بسیار فوت و فن دارد.

همیشه با خود فکر می کردم چگونه می شود به همه آرزوها رسید بدون اینکه دچار قوانین و دستورالعمل های دست و پا گیر بود

چند چیز را همه مطرح می کردند یکی دانش بود بلد بودن یعنی تو باید راه رسیدن به هدف ها را یاد بگیری  . دوم اینکه تو باید قوی باشی و پول داشته باشی تا بتوانی هر چه دلت می خواهد بخری .سوم برای نفوذ در جامعه و دیگران باید با اخلاق باشی و  به سر و   وضع خویش  نیز برسی.

چون پول  در دسترس نیست  و کم است و برای بدست آوردن آن باید کار کنید یا اینکه تلاش هایی کنید تا جایزه ای بدست آورید.

در انسان شرایطی پیش می آید که مجبور است کارهایی کند که شاید از درون خویش دوست ندارد. کم کم وجود انسان دوگانه می شود یکی اینکه بامیل و رغبت تلاش هایی دارد و زندگی می کند یکی اینکه ناچار است کارهایی کند تا به مقاصد و اهدافی و آرزویی برسد.

وقتی انسان خود را مجبور دید تا کارهایی خلاف طبع و باطن خویش بکند او شاید به این فکر بیفتد تا با هر شگرد و تکنیکی به اهدافش برسد.

حتما شما این عبارت را شنیدید ( هدف وسیله را توجیه نمی کند ) یعنی شما نباید به هر طریقی به هدف خویش فکر کنید و بخواهید مثلا با ریا و تظاهر و دروغ به هدف خویش برسید.

در قرآن آیه ای هست که گوید :

واجتنبوا قول الزور-سوره حج

گویند زور صدای فریب است - رفتار بی محتوی است -  حق نیست باطل است

یعنی زور  قول دروغ است . شما به هر وسیله ای که غلط است برای بدست آوردن چیزی مجاز به استفاده نیستید.

بعضی از مفسرین گفتند آن میوه ای که آدم و حوا در بهشت از آن خوردند وبه زمین هبوط کردند دروغ بود ظلم بود.

گاهی انسان با دروغ چیزهایی بدست می آورد اما عواقب بعدی آن انسان را پشیمان می کند . و زیان های فاحشی می کند.

انسان نباید آلت زور شود چون خودش را خواهد باخت بیگانه از خویش می شود.

دو رابطه بیشتر متصور نیست یکی رابطه منهای زور  - دیگری رابطه از طریق زور برقرار می شود

کسی که زور می گوید در ترس قرار می گیرد و در یک مدار بسته تخریب دیگران قرار می گیرد آزادی درون خویش را از دست می دهد.

بعضی ها در دروغ قدرت می طلبند و اول در اهداف خویش پیش می روند ولی بیان آزادی درونی ضد بیان قدرت است.

انسان بر فطرت توحیدی اخلاقی آفریده شده است باید گونه ای زندگی کند که از فطرت غافل نشود .از فطرت خارج نشود .

فضای اندیشه باید لا یتناهی باشد.

خداوند حق است و انسان را براساس حق آفریده است وقتی احساس آزادی و صداقت داشته باشی و از دروغ پرهیز کنی به خدا وصل می شوی.

انسان وقتی قدرت طلب می شود برای اینکه از درون رابطه خویش را با حقیقت قطع کرده است در واقع ناتوان می شود که تشنگی قدرت دارد.

ابوالحسن بنی صدر می گفت " اصل موازنه عدمی " یعنی نه سلطه گر باش و نه سلطه را بپذیر

گویند روش دکتر مصدق در مبارزات آزاد کردن نفت و ملی شدن نفت و رهایی از سلطه انگلیس  به همین روش استناد می کرده است.

حتی در مبارزه با شاه نیز برخورد تند نداشته است گفته شاه طبق قانون اساسی شاه است و وظایفی دارد او نباید دولتمند شود و دیکتاتور باشد.

انسان قدرت طلب احساس سیری ناپذیر دارد و انحصار گر است حکومت را فقط برای خودش می خواهد برای مردم حق قائل نیست .

گویند دکتر بنی صدر در پاریس بر اساس همین روش  با امام خمینی  به توافق رسید حق حکومت حق جمهور مردم است وامام قبول کرد.

اما در ایران به شعار استقلال آزادی  واقعی وفادار نماندند .امروز نیز مردم خواستار استقلال واقعی و آزادی هستند.

دوستی داشتم 35 سال پیش براساس وعده کار با پول از مردم قرض می گرفت ولی توازن کسب سود کاری  شرکت با بهره پرداختی به سرمایه گذار رانداشت به او گفتم بیا و حقیقت را با افراد در میان بگذار و با آنان تسویه حساب کن یا مبلغ بهره پرداختی را واقعی کن . او گفت آنان میل به سود بیشتر دارند و چون ماهانه دریافت دارند مجبور هستند در زمان ورشکست شدن من کوتاه بیایند . منظور این است که روابط قوا در هر فعالیتی اگر بر اساس زور باشد چه سیاسی چه اقتصادی چه عبادی و دینی افراد خویش را در مدار بسته تعریف می کنند و آزادی خویش را از دست داده و از فطرت اخلاقی خویش خارج شوند و با خود بیگانه می شوند.







سال 1395 مبارک باد

یا مقلب القلوب والابصار 

یا مدبر الیل و النهار

یا محول الحول و الاحوال

حول حالنا الی احسن الحال


ایران .تاجیکستان. افغانستان. آذربایجان و ........

در نوروز همه سراسرکشور عشق و شادی و احساسات پاک می شود

خدایا مارا ببخش و زندگی را از جنگ و ریا و فریب و درو غ دور گردان


با یاد شعرای گرانقدر فارسی زبان  حضرت سعدی و حافظ و مولانا جلال الدین رومی

حضرت جامی سنایی عطار نیشابوری

حضرت فردوسی

بهترین سوغات اخلاق و ادب و شعر و هنر و علم ودانش


به همه توصیه می کنیم عمل نیکو که قابل ستایش الهی باشد

عملی که

با بسم الله انجام شود 

بدیهی است هیچ گناهی قابل دسترسی نیست

رسیدگی به ایتام

غذا به گرسنگان

آشتی بین مردم

شادی سلامتی مودت مروت شکرگذاری

سبزه و  زندگی   -   بیداری و هوشیاری

قدردان زمین و طبیعت

خورشید و ماه


نگرش انسان جدید

سالها قبل در محافل دوستانه توصیه می شد فوری ترین توجه به تغییر در نگرش انسان ضروری است

من پیش خود می گفتم چرا دنیا عوض شده است رابطه ما با دین چطور تغییر کرده است 

می دانیم در جامعه روابط و مناسباتی وجود دارد که در قرن های مختلف دگرگون می شده است

مثلا زمانی بوده که انسان محصولات کشاورزی خود را به صورت تهاتر مبادله می نموده است

و زندگی او بستگی به سلامتی و فعالیت او داشته است خانواده و ایل و قبیله پشتیبانش بودند

قانون در جامعه بر اساس نفوذ  و قدرت متقابل گروه های اجتماعی جاری بوده است از زمانی

که مدیریت جامعه بصورت واحد و سیستماتیک شد و پادشاهان نظم ونسقی به امور کشوری و

لشگری دادند قوانین نیز کم کم مدون و عمومی شد البته در قرن واحدی چه بسا در سرزمینی

قبایل نشینی بود و در اقلیمی شاهنشاهان حاکم بودند وسیستم های اداری و مالیاتی و......بود

امروز نیز در سرزمین های مختلف باشرایط گوناگون مردم دنیا سرنوشت های مختلفی دارند

بحث ظلم و عدالت بحثی ثانوی می باشد اول ببینیم چه روابطی موجود است بعد ماهیت داوری آن

ازنظر روابط سالم و عادلانه یا روابط زورمدارانه و ظالمانه 

سیستم های تبلیغاتی  و فریب مردم  بسیار در ایجاد نظام های حکومتی نقش دارند

امروز حکومت ها تلاش دارند به مردم القا کنند که شما  به تنهایی قادر به زندگی نیستند

و باید سلطه آنان را بپذیرند تاامورات تان بگذرد و نظامات ابدی و دائمی را در ذهن ها جا می اندازند

حالا ببینیم نگرش انسان و ذهنیت او چگونه می تواند برله یا علیه او بکار رود

نهاد هایی در جامعه القا می کنند که ما دنیا وطبیعت را شناختیم واز ما اطاعت کنید تا اموراتتان بگذرد

در صورتی که انسان مجبور نیست دنبال کسی راه بیفتد تا بتواند زندگی کند

هیچ کسی نباید جانشین فهم و شعور ما شود ما خود می بینیم و شرایط را رصد می کنیم

اگر هم دولتی تشکیل شده و اعمال قانون می نماید بایستی باحقوق ما درتضاد نباشد

درپی آمد رفتارهای ما واقعیت هایی مساوی و طبیعی برای همه یکسان وجوددارند

ما همه زندگی می کنیم و زندگی را دوست داریم و آرزو داریم زندگی را به فرزندانمان هدیه کنیم

و آنان در آتیه ای خوش وسلامت دوران خویش را سپری کنند

من فکر می کنم حضرت علی نیز برای زندگی آرزوها داشت وبرای آینده فرزندانش دعا وتدبیرکرد

همانطور که ابراهیم برای فرزندانش خانه ای ساخت و برایشان دعانمود تادنیای خوبی راطی کنند

حضرت علی بیشتر عمرش را در دفاع از زندگی اش قرارداد والبته زندگی رابرای همه دوست داشت

چقدر برای فرزندانش فکر می نمود که عاقبت آنان چه خواهد شد وبه آنها توصیه ها کرد

اما آدم های جاهل و ظالم بافریب و دروغ هم زندگی خویش راتباه کردند 

هم باعث تباهی زندگی دیگران وزحمت دیگران شدند