پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید
پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید

آگاهی در باره قلب

پیش از طرح مطالبی بهتر است بگویم مفاهیم دونوع هستند اول مفاهیم عادی که اسم است و فعل و حرف - قید است و صفت و موصوف .....

دوم مفاهیم اصطلاحی - زمانی که ما نتوانستیم مفهوم جدیدی خلق کنیم یکی از مفاهیم عادی را برای توضیح معانی خاص بکار می بریم و توضیح میدهیم این مفهوم به معنی عادی نیست بلکه ما اصطلاح می کنیم با این مشخصات روشن و ......

اصطلاحات زیادند اصطلاح علمی - اصطلاح فلسفی - اصطلاح قانونی - اصطلاح پزشکی - اصطلاح ریاضی - اصطلاح ادبی - اصطلاح عرفانی  -  اصطلاح تاریخی- اصطلاح اقتصادی -اصطلاح بازرگانی - اصطلاح هنری -اصطلاح فیلم -اصطلاح دینی -اصطلاح شعری -و..........

قلب اسم عضوی در بدن موجودات زنده مثل پرندگان و پستانداران است.کارکرد پمپاژخون به بافت ها و دریافت خون از بافتهادارد.

گاهی قلب به معنی مرکز چیزی گویند مثل به قلب لشگر و سپاه وارد شد.

انسان در وجودش مرکزی دارد که آگاهی از خویش دارد مرکزی تصوری است که ذهن نام دارد ( در عربی  صدر گویند ) که محل صدور مفاهیم است.

گاهی قلب به معنی درون انسان است قلب به جای ذهن بکار می رود.

گاهی انسان به کسی می گوید تو در قلب من هستی . یعنی در درون من جای داری.

گاهی می گویند انسان مغز دارد که مرکز تفکرات است مرکز حافظه است .گاهی می گویند انسان قلب دارد که مرکز احساسات است.

احساسات شامل ترس - غم - حرص -طمع - خواستن - تعجب -خشم - کینه - فریب -خواری -یاس - امیدواری - پاکی - ایمان و ......

همه احساسات ما هم مانند همه افکار و آگاهی های ما مغز ما است .

قدرت شناخت انسان به کمک حواس پنج گانه بینایی ( چشم ) شنوایی ( گوش )لامسه ( پوست ) ذائقه ( سطح زبان ) و شامه (بینی )است.

ساز و کار پروسه شناخت در انسان از پیچیدگیهایی برخوردار است که همه نمی توانند به مراحل شناخت توجه کنند.

انگیزه شناخت یا تشنگی شناخت یک احساس است . آب کم جو تشنگی آور بدست   -  تا بجوشد آب از بالا و پست

قلب انسان درون او است مخصوصا انسان های درونگرا بسیار احساساتی هستند.

قلب مرکز تعقل است عقل ورزیدن یعنی در شناخت ها همه جانبه دیدن - اول و آخر را دیدن 

آقای جزایری رحمت الله گفته است قلب در انسان کم کم رشد می کند و مومنین قلب های قوی دارند ایمان قوی دارند ولی کافران مثل اینک قلب ندارند.

در قرآن آیه ای هستی سوره ق میفرماید : ان فی ذالک لذکری لمن کان له قلب او القی السمع

در آیات ذکر و یاد آوری است برای کسی که قلب دارد

افلم یسیروا فی الارض فتکون لهم قلوب یعقلون بها او اذان یسمعون بها 

فانها لا تعمی الابصار ولکن تعمی القلوب التی فی الصدور

در زمین سیر کنید با قلب هایتان تعقل کنید با درک هایتان صدای تاریخ را بشنوید ندای پیامبران را بشنوید.

ظاهرا چشم دارید و چشم هایتان می بیند بصیرت داشته باشید آیا قلب هایتان کور شده اند.

قلب هایی که در صدر ها و سینه ها و سرها هستند. 






جریان یا رقابت

بعد از کشف نیروی برق  و حتی استفاده از آن در بررسی محققان و دانشمندان کشف کردند که نیروی برق یک جریانی از الکتریسیته می باشد.یعنی دو سر دارد.

همه بیش و کم می دانند از دو سیم حاوی جریان برق یکی خطرناک است به نام سیم فاز سیم دیگر به نام نول خطری ندارد چون شدت جریان الکتریسیته در آن کم است.

شاید از آن زمان به بعد افرادی پدیده های دیگر را هم جریانی دیدند یعنی این چیزی که ما می بینیم نتیجه تعامل دو گوشه از یک پدیده است .

در توجه به نفس و خواسته های نفسانی که بیشتر بینهایت طلبی را دارد احساس می کنیم این خواست ما نتیجه رقابت دو قطب از خواستهای مختلف است.

مثلا کودک هم غذا می خواهد و هم بازی را دوست دارد .هم ایمنی می خواهد هم ترس دارد هم میل به کشف و کنجکاوی دارد .

اکثر پدر و مادر ها فرزندانشان را از خطرات اجتماعی می ترسانند ولی جوانان باز هم ریسک می کنند و هرچیزی را دستکاری کرده یا مورد آزمایش قرار می دهند.

در سطح انسان های بالغ نیز ما هم قوه شهویه داریم و هم قوه غضبیه داریم.هم ب دنبال ثروت هستیم هم دنبال قدرت هستیم .

انسان هم دنبال قدرت  است هم ترس از دست دادن قدرت را دارد این یک جریان است.

در اخلاق که به نظر من تکمیل کننده این پروسه است انسان ضابطه ها داردمثل تقوی و با شناخت ارزش ها و اعتماد و ایمان به آنها همه چیز را کنترل می کند مانند یک اسب سوار که هم به مقصد فکر می کند هم به خستگی اسب و غذای اسب توجه دارد و نیازهای خویش را هم مورد نظر دارد.


پروسه و مراحل ایمان

در واکاوی درون خویش  خواستم مفهوم و حقیقت ایمان را جستجو نموده و برای دیگران توضیح دهم.

در جوانی و دوره دبیرستان  سالهای 50 الی 57شمسی دوستان مختلفی داشتم  گاهی در مورد مسائل  سیاسی و گاهی درباره مسائل ایمانی با هم صحبت می کردیم . روزی در پارک شهر برای امتحانات نهایی  مشغول مطالعه بودم  .دوستی که زیاد مذهبی نبود از من درباره خدا سوال کرد .به او گفتم خالق هستی خداست او گفت که هستی  خالق ندارد . فلاسفه گفته اند هستی همیشه بوده است و همیشه خواهد بود . حتی گفت ابتدای هستی را نمی دانیم ولی میدانیم که اول پروتون بوده است بعد نوترون  پدید آمده است و بعد هم ستارگان بزرگ چون خورشید وطی فعل و انفعال در ستارگان  هیدروژن  درست شده است  همینطور سلسله وار عناصر دیگر پدید آمدند . هلیوم از هیدروژن و کربن و اکسیژن و ازت و ..................... و  همه عناصر پدید آمدند. نیازی به خدا نداشتند  و با پدید آمدن اکسیژن و هیدروژن آب بوجود آمده است  پس از آن بارش  بارانهای شدیدبر روی کرات من جمله  زمین  موجب شد  طی سالهای متمادی  برای کره زمین پوسته بیرونی تشکیل شده است وهسته زمین گداخته از فلزهای سنگین مثل آهن و .....تشکیل شود و طبقات  داخل آن هم چنان داغ و سوزان است و حاوی معادن بسیار متنوع می باشد .

اطلاعات او برایم خیلی جالب و عجیب بود اما خودم را نباختم و به او گفتم به هر حال ابتدای این عالم  خلقت و قدرت خداست شاید این مراحل را هم خدا ترتیب داده است. شنیده بودم فیلسوفی این جهان را به ساعتی تشبیه کرده است که خدا ساخته و کوکش کرده است بقیه مسیر را خود ساعت  می رود.

بعد پیش خودم فکر کردم اگر حرف او (نظریه های علمی ) درست باشد و خدایی نباشد آیا من تسلیم علم می شوم یا دوباره بر مسائل دینی آباء اجدادی خویش  پافشاری می کنم. پیش خود گفتم من حتما تسلیم حق خواهم شد . منظورم این است که برای من شکل اعتقادات و آئین موروثی مهم نبود.

در آن زمان بیشتر دانشجویان چپ و مارکسیست بودند  یا مجاهدین خلق  و من قبل از اینکه وارد دانشگاه بشوم سال(  1356  ) کتاب  ( اسلام دین ارکان طبیعت ) نوشته دکتر احمد رهسپار ( کریم رستگار ) را خواندم و به ایدئولوژی و مکتب اسلام در قرائت جدید آشنا شدم.


امروز درک من از اسلام و ایمان مغایرتی با علوم جدید ندارد و هیچ گاه علم و تکنولوژی مرا در دینم سست نکرده است .چون فطرت انسان خود ما را هدایت می کند و همیشه همراه انسان است.نظریه های دیگر نواندیشان دینی را خواندم و استفاده بردم ولی خلاصه آن ها هم همان (وجدان ) یا فطرت می باشد.

ولا تقف مالیس لک به علم ان السمع  والبصر والفواد کل اولئک کان عنه مسئولا -اسرا 17/36

توقف نکن برچیزی که علم نداری

فاقم وجهک لالدین حنیفا - فطرت الله التی فطرالناس علیها - لاتبدیل ........لخلق الله ذلک الدین القیم -ولکن اکثرالناس لایعلمون -سوره روم 30/30


روی بسوی فطرت خویش نما - فطرت خدا که همه انسان ها برآن فطرت خلق شده اند-این است دین اصل -ولیکن اکثر مردم نمی دانندصدق الله العلی العظیم

آیت الله علامه سید مرتضی  جزایری می فرماید دین همان اخلاق انسان کامل (محمد ابن عبدالله) می باشد اخلاق او از کودکی نمودار و راهنمای مردم بود.محمد امین او عملا به مردم امانت داری و برپیمان خویش بودن  و راستگویی و محبت را تعلیم داد بقیه فرع بوده است.


بعثت لاتم مکارم الاخلاق


برانگیخته شدم تا جریان مکارم اخلاق را تمام گردانم



صبر برترین صفات اخلاقی

در داستان خزر و موسی در گزارش  سوره کهف قرآن کریم 

وقتی خزر نبی کشتی را سوراخ می کند  یا اینکه حضرت خزر کودکی را به قتل می رساند

موسی (ع) اعتراض می نماید و خزر می گوید تو نمی توانی اعمال مرا ببینی و صبر کنی

قال انک لن تستطیع معی صبرا هرگز نمی توانی تحمل اسرار کرده و با من صبر پیشه کنی (67)

و کیف تصبر علی ما لم تحط به خبرا    چگونه صبر توانی کرد بر چیزی که از آن آگهی نداری(68)

انسان برای پذیرش صبر باید آگاه باشد

و تواصو بالحق و تواصو باالصبر

و استعینو بالصبر و الصلوه

زندگی سراسر دیدن کارهای خزر گونه و بی اطلاعی از دلایل فاعلین  و دچار خشم و اندوه شدن است

ایمان به خدا  یعنی ایمان به خزر و در خواست و جستجوی رازهای زندگی

ایمان به غیب ایمان به روز جزا و محشر کبری




علم بهتر است یا قدرت ( ثروت ) نوشته عباس تسویری

اگر دقت کنیم علمی که با ثروت مقایسه می شود از جنس قدرت نیست


علمی است کنترل کننده قدرت و هدایت کننده زندگی و سعادت  بشری است


علم خودشناسی و هدف شناسی و چگونگی تسلیم به حقیقت است


علم رعایت امانت و حقوق دیگران علم وفای به عهد ها و عقود و علم راستی ها


علم تشکر از صاحبان نعمت و پدر و مادر و معلمین و هرکسی که به گردن ما حقی دارد


سوال را تکرار می کنیم نقش  ابزار ( گاز)  یا ( ترمز ) کدام  در یک وسیله نقلیه مهم تر است


 نقش  نرم افزار مهمتر است یا نقش سخت افزار


ایمان  تقوی  و تصمیم های درست و تسلیم حق بودن بالاتر است یا ثروت