کفر ورزیدن یعنی پشت کردن و عدم توجه به کسی اورا در نظر نداشتن
در ذهن محو و پاک کردن آن وجود ( چه مثبت و چه منفی )
کسی می گفت در بعضی از کشورها بچه ها از کودکی یک بار هم نام خدا را نمی شنوند
زیرا خدا بطور کلی فراموش شده است حتی علیه او تبلیغات منفی نیز نمی شود
در آیت الکرسی می خوانیم:
و من یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله فقد استمسک بالعروة الوثقی
مومنان باید به طاغیان کفر بورزند تا ایمانشان به خدا اثبات شود
کمترین معنی طاغوت کسی است که می گوید قانون را نمی پسندد و قبول ندارد
کسانی که در ذهن دائماً رویا پردازی هایی می کنند که تمامی قوانین طبیعی را درمی نوردند
اولین گام در ایمان شناخت قانون ها است. قانون های تکوینی و قانون های تشریعی
قانون های طبیعی و ساختاری که در خلقت انسان و آ فرینش همه مخلوقات است و تسلیم در برابر آنان در فطرت نیز می باشد
قانون های اجتماعی و قراردادی که بیشتر اعتباری اند و گاهی منطبق با خلقت اند
مومن باید برای یادگیری قانون از حواس خویش بهره بجوید
شناخت صحیح حداقل تلاش انسان است حق چشم و گوش و هوش را اداکردن
باید حداقل هایی از فیزیک و شیمی و زیست شناسی و .............آگاه باشیم
زبان نیز برای خود قوانینی دارد که باید برای درک تجارب نسل های قبل به متون کتبی توجه نماییم
کتاب ها ی آسمانی اعم از تورات و انجیل و قرآن را باید روش مند مطالعه کرد
طاغوت ها را باید بشناسیم و به آنها کفر بورزیم
یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کماکتب من قبلکم لعلکم تتقون
ای اهل ایمان برای شما روزه داری مقرر شد تا تقوی پیشه کنید
درآغاز سوره بقره آمده است ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین
بدرستیکه این کتاب (قرآن کریم) راهنمای تقوی پیشگان است
و این کتاب فاسقین را گمراه می کند عهد شکنان و خیانت پیشگان
ان الله لایستحیی یضرب مثلا مابعوضه ماذا ارادلله بهذامثلایضل به کثیراویهدی به کثیرا
و ما یضل به الا الفاسقین الذین ینقضون عهدالله من بعد میثاقه ویقطعون ما امرالله به ان یوصل
و یفسدون فی الارض اولئک هم الخاسرون2/26
خلاصه قرآن با انسان هایی طرف است که سلامت نفسانی و روانی خویش را حفظ کرده اند
یعنی از حداقل وجدان و شرم برخوردارند اگر گناه انجام دادند می پذیرند گناهکارند
به نظر می رسد انسان وقتی به دنیا می آید حداقل انصاف و درستی را در فطرت خویش دارد
او در این چند روزه حیات خویش باید تلاش کند تا از آلودگی فطرت جلوگیری نماید
او هم چنان شناگری است که هر لحظه تحت تاثیر محیط اقیانوس به سوی غرق شدن می رود
وحد اقل کارش آن است تلاش کند غرق نشود و با هدایت الهی به ساحل نجات برود
تسبیح عالم انسان را به فطرت می برد اما غوغای جامعه و بشریت اورا ازفطرت دور می نماید
آقای مصفا می گوید تو خویش را حفظ کن حتما نجات خواهی یافت
نیازی نیست تلاشی کنی تا چیزی بشوی تلاش کن تحت تاثیر اتوریته ها قرار نگیری
هیچ چیز حتی هویت مذهبی نباید ترا از وحدت فطری دور نماید
همی اعتباریات اجتماع را پالایش کن تا با حقیقت هستی روبرو شوی
ما چند گونه شخصیت داریم
شخصیت حقیقی یعنی انسان و هر موجودی که مادی و عینی و خود آگاه باشد
شخصیت حقوقی نیز انسان به اعتباری دیگر و هرهویت معتبر مسئول با کارکرد است
مثلا شرکت هایی که ثبت می شوند و دارای اساسنامه و مرامنامه اند
در مورد عناصر مادی و غیر خود آگاه نیز میتوان به هویت قائل بود
مثلا الکترون وجودی مادی و قابل اشاره نیست
مشخصات و کارکرد هایی را بانام الکترون قرارداد می کنیم
اصولا نام گذاری براساس هویت و کارکرد اشیاء است
نام های خداوند نیز از قاعده فوق مستثنی نیست
خداوند برای ما یک شخصیت و هویتی است که ادیان الهی از طریق وحی معرفی نموده اند
هر انسانی نامی دارد و به اعتباری پدر یا مادر یا همسر یا معلم و ....... می باشد
قدرت هویت سازی و خلق شخصیت اعتباری فقط مخصوص انسان است
حتی ملئکه نیز این قدرت را ندارند
و علم الادم الاسماء کلها ثم عرضهم علی الملئکه فقال انبئونی باسماء هو لاء ان کنتم صادقین
قالو سبحانک لا علم لنا الا ما علمتنا انک انت العلیم الحکیم بقرء (32)