پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید
پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید

مکتب زور چیست؟نوشته تسویری 1958

از کودکی به یاد دارم در ذهن خویش به نظم عالم بسیار فکر می کردم طلوع خورشید - باران بعد از ابر و رعد وبرق - در پی آمدن روز وشب - نام های هفتگی شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهار شنبه پنجشنبه و جمعه - توجه به اعداد و در پی آمدن آنها از یک تا بینهایت -

در ارتباط خانوادگی محبت همیشگی مادر - قانون مداری پدر -بازی و قانون های بازی - برایم همیشه منشا تفکر و اندیشه بود.

در رفتن به کوچه و اجتماع مهمترین چیز پوشیدن لباس بیرون که با لباس در خانه تفاوت داشت .این نیز یک قانون نا نوشته بود.

خیلی توجه داشتم به تعطیلات مغازه ها در ساعات شب و تعطیلات هفتگی که همه برای من جلوه قانونی داشت .اگر از مادرم چیزی می خواستم می گفت الان میسر نیست برای تو تهیه کنم چون مغازه ها تعطیل هستند و تو باید تا باز شدن مغازه ها صبر کنی. خلاصه هر هوسی در ما پیش می آمد مارا به قانونی حواله می کردند و اینکه باید صبرکنی.

برای نظافت همگانی و نظافت شخصی و نظافت محیط هم میدانیم قوانین بسیار لازم الاجرا داریم .اینکه مکان ها و زمان ها را باید در همه مطالبات درنظر بگیریم.

وقتی انسان نیاز داشت به دستشویی برود آیا همیشه در دسترس است یا باید مکان خاص و.... پیش بینی های لازم بشود و خلاصه زندگی کردن بسیار فوت و فن دارد.

همیشه با خود فکر می کردم چگونه می شود به همه آرزوها رسید بدون اینکه دچار قوانین و دستورالعمل های دست و پا گیر بود

چند چیز را همه مطرح می کردند یکی دانش بود بلد بودن یعنی تو باید راه رسیدن به هدف ها را یاد بگیری  . دوم اینکه تو باید قوی باشی و پول داشته باشی تا بتوانی هر چه دلت می خواهد بخری .سوم برای نفوذ در جامعه و دیگران باید با اخلاق باشی و  به سر و   وضع خویش  نیز برسی.

چون پول  در دسترس نیست  و کم است و برای بدست آوردن آن باید کار کنید یا اینکه تلاش هایی کنید تا جایزه ای بدست آورید.

در انسان شرایطی پیش می آید که مجبور است کارهایی کند که شاید از درون خویش دوست ندارد. کم کم وجود انسان دوگانه می شود یکی اینکه بامیل و رغبت تلاش هایی دارد و زندگی می کند یکی اینکه ناچار است کارهایی کند تا به مقاصد و اهدافی و آرزویی برسد.

وقتی انسان خود را مجبور دید تا کارهایی خلاف طبع و باطن خویش بکند او شاید به این فکر بیفتد تا با هر شگرد و تکنیکی به اهدافش برسد.

حتما شما این عبارت را شنیدید ( هدف وسیله را توجیه نمی کند ) یعنی شما نباید به هر طریقی به هدف خویش فکر کنید و بخواهید مثلا با ریا و تظاهر و دروغ به هدف خویش برسید.

در قرآن آیه ای هست که گوید :

واجتنبوا قول الزور-سوره حج

گویند زور صدای فریب است - رفتار بی محتوی است -  حق نیست باطل است

یعنی زور  قول دروغ است . شما به هر وسیله ای که غلط است برای بدست آوردن چیزی مجاز به استفاده نیستید.

بعضی از مفسرین گفتند آن میوه ای که آدم و حوا در بهشت از آن خوردند وبه زمین هبوط کردند دروغ بود ظلم بود.

گاهی انسان با دروغ چیزهایی بدست می آورد اما عواقب بعدی آن انسان را پشیمان می کند . و زیان های فاحشی می کند.

انسان نباید آلت زور شود چون خودش را خواهد باخت بیگانه از خویش می شود.

دو رابطه بیشتر متصور نیست یکی رابطه منهای زور  - دیگری رابطه از طریق زور برقرار می شود

کسی که زور می گوید در ترس قرار می گیرد و در یک مدار بسته تخریب دیگران قرار می گیرد آزادی درون خویش را از دست می دهد.

بعضی ها در دروغ قدرت می طلبند و اول در اهداف خویش پیش می روند ولی بیان آزادی درونی ضد بیان قدرت است.

انسان بر فطرت توحیدی اخلاقی آفریده شده است باید گونه ای زندگی کند که از فطرت غافل نشود .از فطرت خارج نشود .

فضای اندیشه باید لا یتناهی باشد.

خداوند حق است و انسان را براساس حق آفریده است وقتی احساس آزادی و صداقت داشته باشی و از دروغ پرهیز کنی به خدا وصل می شوی.

انسان وقتی قدرت طلب می شود برای اینکه از درون رابطه خویش را با حقیقت قطع کرده است در واقع ناتوان می شود که تشنگی قدرت دارد.

ابوالحسن بنی صدر می گفت " اصل موازنه عدمی " یعنی نه سلطه گر باش و نه سلطه را بپذیر

گویند روش دکتر مصدق در مبارزات آزاد کردن نفت و ملی شدن نفت و رهایی از سلطه انگلیس  به همین روش استناد می کرده است.

حتی در مبارزه با شاه نیز برخورد تند نداشته است گفته شاه طبق قانون اساسی شاه است و وظایفی دارد او نباید دولتمند شود و دیکتاتور باشد.

انسان قدرت طلب احساس سیری ناپذیر دارد و انحصار گر است حکومت را فقط برای خودش می خواهد برای مردم حق قائل نیست .

گویند دکتر بنی صدر در پاریس بر اساس همین روش  با امام خمینی  به توافق رسید حق حکومت حق جمهور مردم است وامام قبول کرد.

اما در ایران به شعار استقلال آزادی  واقعی وفادار نماندند .امروز نیز مردم خواستار استقلال واقعی و آزادی هستند.

دوستی داشتم 35 سال پیش براساس وعده کار با پول از مردم قرض می گرفت ولی توازن کسب سود کاری  شرکت با بهره پرداختی به سرمایه گذار رانداشت به او گفتم بیا و حقیقت را با افراد در میان بگذار و با آنان تسویه حساب کن یا مبلغ بهره پرداختی را واقعی کن . او گفت آنان میل به سود بیشتر دارند و چون ماهانه دریافت دارند مجبور هستند در زمان ورشکست شدن من کوتاه بیایند . منظور این است که روابط قوا در هر فعالیتی اگر بر اساس زور باشد چه سیاسی چه اقتصادی چه عبادی و دینی افراد خویش را در مدار بسته تعریف می کنند و آزادی خویش را از دست داده و از فطرت اخلاقی خویش خارج شوند و با خود بیگانه می شوند.







تماشاگر باش نه بازیگر

اگر بخواهی به هر چیزی که به تو گفته می‌شود واکنشی عاطفی نشان بدهی، به رنج بردن ادامه خواهی داد. 


قدرت حقیقی در عقب رفتن و مشاهده‌گر بودن است. قدرت در خودداری است. اگر اجازه بدهی کلماتِ دیگران تو را کنترل کند، هرچیز دیگری هم تو را زیر سلطه خواهد گرفت. نفس بکش و بگذار بگذرد.

                                                                                             وارن بافت

سال جدید - راه جدید

یا مقلب القلوب و الابصار

یا مدبر الیل و النهار

یا محول الحول والاحوال 

حول حالنا الی احسن الحال

خدایا در این سال جدید هم دست ما را بگیر 

دست ما را رها نکن

الله همان الرحمن است 

الله الرحمن الرحیم است.خدای بخشنده و دلسوز

رحمن مانند مادر است

رحیم مانند پدر است


پایان سال 1401- آغاز تلاش جدید

دوسال است روی سخنرانی های علامه سید مرتضی جزایری دقت می کنم و هر روز افق های جدیدی از اندیشه های آن مرحوم برای من روشن میشود.

ایشان زمانه خویش را درک کرده بود و احساس  جامعه را نسبت حکومت و دین گریزی جوانان را حس کرده بود و به دین و توانایی اش در حل معضلات جامعه را به چالش برده است.او در جایی گفته بود ما به برق بیشتر از دین احتیاج داریم . یک انسان به عینک بیشتر از دین احتیاج دارد.

انسان بیش از همه چیز به حواس پنجگانه نیاز دارد .تا خوب بشنود خوب بخواند خوب ببیند و خوب شم سیاسی و علمی داشته باشد.

پس از پیروزی انقلاب 1357 افرادی با علامه طباطبایی برخورد داشتند ایشان گفته بود زیاد خوشحال نباشید اولین شهید اسلام است .

یعنی با این روند فاتحه اسلام خوانده میشود و همین میشود که الان شده است .اصلا کسی به حرف جدیدی در باره دین گوش نمی دهد.

با همه این احوال دانشجویان باید به افزایش بصیرت خویش اهتمام کنند.


قدرت مداری یا انسان مداری -نوشته تسویری1958

وقتی به افراد پیرامون خویش توجه می کنیم از کودک تا پیر-مرد و زن تمام توجه و انرژی خویش را برای پاسخ به نیاز های خویش قرار می دهندو چون جهان نظم و حساب و قوانینی دارد تلاش می کنند یا با کسب قدرت و توانایی به مقصد برسند یا اینکه از قدرت دیگران کمک بگیرند.

انجام امور شخصی حتی به آشنایی با امور و مسایل پیرامون نیاز داردبالاتر از مسایل جزیی برای هدف های بزرگ نیز قدرت علم و تکنولوژی وپول نیاز است.

از قدیم انسان ها به دنبال کسی بودند که قدرت بالا دارد و از توانایی های او بهره می بردند.

البته انسان در این مسیر فقط با واقعیت ها مواجه نبود بلکه سوءاستفاده کنندگان و شیادان ادعای قدرت دارند و دیگران را پیرو خویش می کنند و خود بهره می برند.

آقای سیدمرتضی جزایری رحمت الله علیه می گفت ببینم اگر شما کسی را ببینید که کار عجیبی می کند حاضرید دنباله رو او شوید یا هر چه گفت بپذیرید؟

مثلا یک نفر روی آب راه رود هر چه بگوید شما قبول می کنید یا اینکه معیار شما عقل و منطق است .

او با معجزه کاملا مخالف بود و تفسیری خاص از معجزات داشت مثلا می گفت اگر کسی عصا بیندازد و عصا تبدیل به مار و اژدها شود قادر است هر کاری انجام دهد ؟

پیامبران می خواستند قدرت انسان را به او بفهمانند نه اینکه خودشان برای دیگران کاری کنند .

ما انسانها باید بدانیم روابط صحیح و انسانی چیست و رحم و مروت چیست گذشت چیست عیب پوشی چیست عذر پذیری چیست همت چیست تربیت چیست.

اگر ما ندانیم چگونه باید رفتار کنیم چگونه خود خواه نباشیم و حقوق همه چیز و همه کس را رعایت کنیم قدرت صرف شاید ما را از هدف هایمان دور کند.

عشق و محبت با دیگران و دوری از عداوت و ستم به دیگران مهمترین اهدافی است که در مسیر آنان انسان تربیت و شکوفا می شود.

البته در مسیر زندگی ما خواهیم یافت که اصل صفات خوب در فطرت ما است و عدم پذیرش ظلم و صفات بد نیز در فطرت مااست.


اسم کلی چیست؟نوشته تسویری1958

اگر به ما بگویند انسان موجودی است صاحب کرامت و برتری دارد بر همه موجودات  عالم ما چه چیز می شنویم و می فهمیم.منظور از انسان چیست.

انسان  یک مفهوم کلی است شامل همه انسان های زمان های قدیم - انسان های فعلی  - انسان های متولدین زمان آینده است .

هم چنین شا مل تمام انسان های قاره های آسیا آمریکا افریقا اروپا واقیانوسیه میشود انسان های زرد پوست - تیره پوست -سفید پوست -سیاه پوست -رنگین پوست.

پس میتوان گفت انسان اسم صفت موجوداتی است که ویژگیهای خاص دارند. اسم شخص نیست اسم عام است شامل بینهایت مصداق است .

اگر به ما بگویند زیبایی  - وجودی است که ما دوست داریم و او را می پسندیم هم موجودات زنده را شامل میشود هم موجودات غیر زنده - هم -مثل مکان زیبا-هم - رفتار زیبا-گفتار زیبا - عکس زیبا - فیلم زیبا و ......

زیبایی هم اسم صفت است که ویژگیهای خاصی دارند . بینهایت مصداق دارد.

اگر بگوییم شیطان - یا - شیطانی - بازهم اسم صفتی را می گوییم که بینهایت مصداق دارد .

اگر بگوییم جن  - پوشیده - نامانوس -( در برابر انس = مانوس  )  بازهم اسم صفتی است که بینهایت مصداق دارد.

معمولا دانش آموزان و کودکان  حتی بسیار از مردم عادی تفکیک اسم شخص و اسم خاص را با صفت و اسم عام نمی دهند.

اما افرادی که در مفاهیم دقت دارند می دانند که اسم خاص برای وجودی عینی و مصداق خارجی است . اما اسم عام مفهوم انتزاعی و ذهنی است .

قرآن کریم می فرماید الرحمن علم القرآن خلق الانسان علمه البیان

خالق زبان و بیان و ادبیات انسان است

ما نباید ذهنی بودن را صفت بدی بدانیم . ذهن انسان هنرش این است که برای شناخت همه چیز تقطیع خیالی می کند و مفاهیم گسترده می سازد تا همه چیز را مشروح توصیف کند . و این قدرت ناطقه انسان ویژگی بسیار شگرف و ممتازی است که او را از حیوانات برتری می دهد.

حیوانات قدرت مفهوم سازی انتزاعی ندارند شاید پیش خود برای هر چیز نام داشته باشند اما برای هر چیز فقط یک نام دارند ولی انسان برای یک چیز بسیار نام دارد.

مثلا یک انسان اسم خاص اش حسین است او پدر است او کارمند است او سفید پوست است او پسر است او هم میهن است او رهبر است او پیرو است و.................

او راستگو دروغگو تولید کننده مصرف کننده و.........................................

او مریض سالم شاد افسرده متین سبک و................................................





تغییرات درونی و بیرونی

نمی‌توانید بقیه را تغییر بدهید، حتی شریک زندگی یا فرزندانتان را. 


انگیزه‌ی تغییراتِ شخصی باید از درونِ انسان نشئت بگیرد. فشارهای خارجی یا استدلال‌های منطقی بی‌نتیجه خواهند بود. به‌همین خاطر یکی از قانون‌های طلایی من برای رسیدن به زندگیِ خوب به این شرح است: «از قرار گرفتن در موقعیت‌هایی که در آن مجبور به ایجاد تغییر در سایرین هستید بپرهیزید.» این راهبرد ساده من را تا حد قابل قبولی از شر بدبختی‌ها، هزینه‌ها و سرخوردگی‌ها در امان داشته.


✍️ رولف دوبلی

حقیقی و اعتباری : نوشته عباس تسویری 1337

به عبارت های ذیل توجه فرمایید:

چون خواستم مطلبی را با دیگران به اشتراک بگذارم نوشته زیر را نگاشتم.

به علت اینکه (چون ) خداوند موجودات را خلق کرده است موظف است به آنها روزی دهد.

به علت اینکه (چون ) فاصله زمین از خورشید مناسب است امکان پدید آمدن حیات در کره زمین را سبب شده است.اگر دورتر بود گرمای مناسب کسب نمی کرد و اگر نزدیکتر بود دمای بالا امکان هر فعالیت پایدار شیمیایی را از بین می برد.

به علت اینکه قیمت دلار بالا رفته است تورم افسار گسیخته موجود است.

به علت اینکه شما برای مرخصی تحصیلی از خارج از کشور آمده اید برایتان مهمانی گرفته ام.

به علت اینکه می خواهیدو آرزو دارید  به بهشت الهی بروید نماز می خوانید.

به علت اینکه سقف بزنیم و طاق فرو نریزد چند پایه و ستون زده ایم .

به علت اینکه لولاهای درب ورودی را روغنکاری کردم دیگر صدای غژغژ نمی کند.

به علت اینکه مادرهستم و کودک را بدنیا آورده ام به او باید رسیدگی کنم وشیر دهم.

به علت اینکه حکومتی ادعا دارد مردمی است باید رای گیری و انتخابات  واقعی بنماید.

مفهوم و واژه علت در جملات فوق معانی مختلف دارند :

به حکمت اینکه خداوند موجودات را خلق کرد روزی برای آنان قرار داد.

به بهانه اینکه قیمت دلار بالا رفته تورم افسار گسیخته داریم.

به خاطر اینکه شما از خارج از کشور آمدید مهمانی گرفتم.

پیامبر فرمود عاقبت کسی که نماز با اخلاص بخواند و عمل صالح کند بهشت است.

علت . سبب . دلیل .خاطر .سرانجام . تالی . عقبه . حکمت . تدبیر .پرورش.همه در مکالمات ما به کار می روند .

اگر بگوییم دلیل اینکه من شما را دوست دارم این است که برایتان کادو خوب تهیه کردم و چیزی را که نیاز داشتید برایتان آوردم.از واقعیتی بیرونی صحبت می کنیم.

اما اگر بگوییم آب در فریزر (  در دمای زیر صفر ) منجمد می شود علت درونی و قانون طبیعی را بیان کردیم.

وقتی از روابط درونی و قطعی بین پدیده ها صحبت کنیم از کلمه علت استفاده می کنیم .

چون برق نبود مانتوانستیم از رایانه استفاده کنیم .چون گوشی ام شارژ نداشت نتوانستم با شما تماس بگیرم.

اما اگر از روابط مشروط و غیر قطعی استفاده شود مثل چون حوصله نداشتم پاسخ تماس شما را ندادم.

خیلی ها حوصله ندارند ولی (  احتمالا ) خود را موظف می دانند به تماس دیگران پاسخ داده و با عذرخواهی صحبت را سریع تمام کنند.

دختر خانمی گفت چون لباس داوطلب ازدواج بامن قهوه ای بود از او خوشم نیامد.این دلیل بیرونی و نادر است.

اگر بگوید داماد نماز نمی خواند و به او جواب منفی دادم این نیز دلیلی بیرونی است .

اگر پدری بگوید این ملاقات را جدی نگیر ولی عروس خانم گوید  داماد را دیدم قلب مرا تسخیر کرد بسیار جذاب بود و رفتار متین داشت نتوانستم جواب  منفی بدهم.

ما در روابط بادیگران و مطالعه آثار ادبی باید دقت کنیم چطوری از مفاهیم استفاده می شود و بیان علت ها و معلول ها درونی ( قطعی ) یا بیرونی و احتمالی اند.





تفکیک شناسایی هستی و مفاهیم نوشته تسویری1958

از زمانی که شروع کردم به کتاب خواندن و توجه به همه امور محیطی و اجتماعی موضوع تفکیک شناسایی مورد توجه ام بود.

تمام خواندنیها شامل نوشته های علمی و تجربی -نوشته های دانستنیها و اطلاعات - نوشته های ادبی و متون کلاسیک از رمان تا شعر- 

نوشته های فلسفی - نوشته های دینی -می خواهم توضیحی دهم.

رایانه هم دارای اطلاعات است نوع علم رایانه دانستن است .انسان هایی هم اطلاعات زیادی دارند.

وقتی ما از روابط پدیده ها و قوانین حاکم برآنها اطلاع داریم علوم تجربی است.

داستان ها و افسانه ها که براساس احساسات ما بوجود آمدندادبیات است .اسطوره ها هم شامل میشوند.

نوشته های فلسفی اطلاعات کلی شامل همه موجودات هست .

نوشته های عرفانی هم نوعی فلسفه و تفسیر هستی است.

متون دینی و روایات مذهبی هم دانش مستقلی دارند . فرهنگ هر جامعه شامل همه این دانش ها هستند.

قسم دیگر دانش ها متون فنی و کاربردی هستند.

حقوق و مشاوره نوعی علم تجربی هستند.

زبان و هنر موسیقی هم در دسته ادبیات می باشد.

سید مرتضی جزایری: قانون حکومتی -دستور دینی


تفاوت دستورالعملهای دینی از فرامین قانونی در این است که قانون می خواهد یکی از دیگری آسیبی نبیند ولی در دستورهای دینی، تمام توجه بر این است که مبادا خواست معارضی با دیگران در آدمی وجود داشته باشد.
قانون می تواند در برابر قدرتها در هم شکسته شود اما در سایه دستورهای دینی، انسان بگونه ای ساخته میشود که اگر قدرت عالم در اختیار او قرار گیرد، هرگز در اندیشه معارضه با دیگران نمی افتد و به عبارت دیگر، قانون ، می خواهد که آدمی بد نکند اما در نگرش دینی، خواسته شده که انسان، بد نباشد و در دل خود نیز با دیگران تعارضی نداشته باشد که «ان تبدوا ما فی انفسکم أو تخفوه یحاسبکم به الله: ترجمه: آنچه در درون دارید چه آشکار سازید و چه نهان دارید، خدا به حسابتان خواهد گذاشت). بد خواهی درونی که تربیت دینی درصدد علاج آنست، به این معنی است که اگر بدخواه ، قدرت مطلق داشته باشد و هیچ پی آمدی هم گریبان او را نگیرد و همه چیز با اراده اش انجام پذیرد، همه آن بدی و بدخواهی، صورت واقعیت به خود خواهد گرفت .
همانطور که پیش از این اشاره شد، آدمی همانند گویی میان تهی است که ضرورة یا از آب که ضرورت حیاتی اوست پر می شود و یا به عکس از گاز سمی اکنده می گردد . دستورهای مثبت که همان واجبات دینی هستند، به منظور پر شدن انسان از آب جانبخش بوده و کلیه دستورهای منفی یعنی محرمات دینی برای خالی شدن انسان از گازهای مسموم است و نسبت میان حجم این دو گونه دستور چنانکه در دستورهای مثبت و منفی در امور بهداشتی و سلامت جسم انسان ، ملاحظه می شود، نسبت قطره و دریاست و اگر در بهداشت جسم، هزاران مورد نهی وجود دارد و در مقابل آن، یک دستور به انجام دیده می شود، دربهداشت منش و درون انسان ، این نسبت ، به مراتب بیشتر است.
معنی دیگر این مطلب ، آن است که اگر پرهیز از ساختارهای منفی در انسان، نادیده گرفته شود ، آن بخش قراردادهای مثبت مانند نماز و روزه و ... هیچ اثر در ساختمان تربیتی او نخواهند داشت و به فرض اگر کسی از بدیها دور شده باشد ، اگر در تمام عمر، به انجام آن دستورهای مثبت ، نیز نپرداخته باشد ، هیچ مشکلی نخواهد داشت و در مقابل، خداوند نمی خواهد آدمی عمری را به نماز و روزه پرداخته ولی بی رحم و حسود باشد. زیرا آن اعمال برای رهایی از چنگال صفات بد تشریع شده اند هر چند پس از دوری از صفات ناشایست فرد خود مظهر اعمال نیک و عمل به واجبات می گردد و هراندازه پاکتر در انجام عبادات ساعی تر خواهد بود. یعنی با خالی شدن از بدی ها خودبخود از خوبی پر می گردد.
بنابراین، اهمیت های افزوده ای که برای امور قراردادی مثبت ، ارائه شده اند ، از دید این بحث، زیر سئوال قرار دارند. تعبیر قرآن ، این است: « فلا اقتحم العقبة و ما أدریک ما العقبة فک رقبة او اطعام فی یوم ذی مسغبه...» یعنی چرا آدمی از آن گردنه صعب ، عبور نمی کند؟ و تو چه می دانی که این گردنه چیست؟ این گردنه ، آزادسازی بردگان و گرفتاران و سیر کردن مردم گرسنه و رسیدگی به یتیمان و مستمندان در روزهای تنگی و سختی است و سپس گوید: « ثم کان من الذین آمنوا و تواصوا بالصبر و تواصوا بالمرحمة(بلد/۱۷). یعنی پس از تعهد به آنچه گفته شد، می تواند از گروه ایمانیان محسوب گردد و تازه ، دستوری که بعد از وجود ایمان ، به او داده شده، باز از قماش همان دستورهای نخست است.و به عبارت دیگر تمام روزه ها، نمازها، نیایشها و ستایشها باید راهگشای انسان به بستر خوبیها و دور کننده انسان از بستر بدیها باشند.
من نگردم پاک از تسبیحشان
پاک هم ایشان شوند و درفشان

رحیم بی نماز، رحیم است و مصون از عواقب بی رحمی اما نمازخوان ستمگر، ستمگر است و گرفتار پی آمدهای ستمگری. اکثر مخالفان قدیسانی که مورد ارادت و محبت ما هستند، نماز خوان و روزه گیر بوده اند و صف جماعت ابن سعد، انبوه تر از جماعتی بوده که با حضرت سیدالشهدا نماز می گزارده اند.
شرط قبول عبادت، رحیم بودن است نه شرط رحیم بودن نماز خواندن و هر جا هر عمل عبادی مقرون به این صفت باشد، عبادتست.
بر اساس آنچه گفته شد،آفرینش های قراردادی که نه ریشه در فرهنگ عمومی داشته و نه در ارتباط با ساختارهای اخلاقی باشند، خالی از هر حقیقت بوده و در این ترازو، به هیچ چیز نمی ارزند. " الذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه" و آن کس که این ترازو را در دست دارد،در میان سخنها،حرف حق را از ناحق، تشخیص می دهد بی آنکه برای اثبات آن، خود را نیازمند معجزه گوینده آن بداند.
در واقع، با معجزه،چیزی قابل اثبات نیست و تنها عقل افراد، دزدیده می شود و ناچار هر ادعایی را می پذیرد.آری روزگاری بر تاریخ گذشته که سطح روحیه انسانها همچون کودکان ابتدایی و جز از مجرای معجزه، کمتر ممکن بوده مطلبی مورد پذیرش ایشان قرار گیرد اما نباید پنداشت که مردم فهیم و به زیور خرد و علم آراسته را توان با کشف و کرامت و معجزه به چیزی معتقد و دلبند ساخت.