پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید
پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید

لیست سور قرآن بر اساس تنزیل

آقای سید محمد جزایری قرآن را بر اساس تنزیل سوره ها 

با ابتکار جدید بنام (پیام نامه هستی) تنظیم و ترجمه کرده است.

سوره های مکی ( 86 سوره )

1-  اولین سوره وحی-96 - سوره علق

2 - دومین   سوره   - 68 - سوره قلم

3 - سومین سوره - 73 - سوره مزمل

4 - چهارمین سوره - 74 - سوره مدثر

5 - پنجمین سوره  - 1 -سوره فاتحه الکتاب

6 - ششمین سوره -111 -سوره مسد(تبت)

7 - هفتمین سوره  - 81 - سوره تکویر

8 - هشتمین سوره - 87 - سوره اعلی

9 - نهمین سوره     - 92 - سوره  لیل

10 - دهمین سوره  - 89 - سوره فجر

11 -یازدهمین سوره - 93 - سوره ضحی

12 - 94 - سوره انشراح

13 - 103 -سوره  عصر

14 - 100 - سوره عادیات

15 -پانزدهمین سوره- 108 - سوره کوثر

16 - 102 - سوره تکاثر               

17 - 107 - سوره ماعون

18 - 109 - سوره کافرون

19 - 105 - سوره فیل

20 -بیستمین سوره 113 -سوره فلق

21 - 114 - سوره ناس

22 - 112 - سوره اخلاص

23 - 53 - سوره نجم

24 - 80 - سوره عبس

25 - 97 -سوره قدر

26 - 91 -سوره شمس

27 - 85 - سوره بروج

28 - 95 - سوره تین

29 - 106 - سوره قریش

30 -سی امین سوره- 101 - سوره قارعه

31 - 75 - سوره قیامه

32 - 104 - سوره همزه

33 - 77 - سوره مرسلات

43 - 50 - سوره ق

35 - 90 - سوره بلد

36 - 86 - سوره طارق

37 - 54 - سوره قمر

38 - 38 - سوره ص

39 - 7 - سوره اعراف

40 -چهلمین سوره - 72 - سوره جن

41 - 36 - سوره یس

42 - 25 - سوره فرقان

43 - 35 - سوره فاطر

44 - 19 - سوره مریم

45 - 20 - سوره طه

46 - 56 - سوره واقعه

47 - 26 -سوره  شعراء

48 - 27 - سوره نمل

49 - 28 - سوره قصص

50 -پنجاهمین سوره - 17 -سوره اسراء

51  - 10 - سوره یونس

52 - 11 -سوره  هود

53 - 12 - سوره یوسف

54 - 15 - سوره حجر

55 - 6 -سوره  انعام

56 - 37 - سوره صافات

57 - 31 - سوره لقمان

58 - 34 - سوره سبا

59 - 39 - سوره زمر

60 -شصتمین سوره - 40 - غافر(مؤمن)

61 - 41 - سوره فصلت

62 - 42 - سوره شوری

63 - 43 - سوره زخرف

64 - 44 - سوره دخان

65 - 45 - سوره جائیه

66 - 46 - سوره احقاف

67 - 51 - سوره ذاریات

68 - 88 -سوره  غاشیه

69 - 18 - سوره کهف

70 -هفتادمین سوره- 16 -سوره نحل

71 - 71 - سوره نوح

72 - 14 - سوره ابراهیم

73 - 21 - سوره انبیا

74 - 32 - سوره مؤمنون

75 - 32 -سوره سجده

76 - 52 - سوره طور

77 - 67 - سوره ملک

78 - 69 - سوره حاقه

79 - 70 - سوره معارج

80 -هشتادمین سوره - 78 - سوره نبا

81 - 79 - سوره نازعات

82 - 82 - سوره انفطار

83 - 84 -سوره انشقاق

84 - 30 - سوره روم

85 - 29 -سوره  عنکبوت

86 - 83 - سوره مطففین


سوره ‏های - مدنی  (28 - سوره)


87 -هشتادو هفتمین - 2 - سوره بقره

88 - 8 - سوره انفال

89 - 3 - آل - عمران

90 -نودمین سوره - 33 -سوره احزاب

91 - 60 - سوره ممتحنه

92 - 4 - سوره نساء

93 - 99 - سوره زلزال

94 - 57 - سوره حدید

95 - 47 - سوره محمد

96 - 13 -سوره رعد

97 - 55 - سوره رحمان

98 - 76 - سوره انسان(دهر)

99 - 65 -سوره طلاق

100 -صدمین سوره - 98 - سوره بینه

101 - 59 - سوره حشر

102 - 110 - سوره نصر

103 - 24 - سوره نور

104 - 22 - سوره حج

105 - 63 - سوره منافقون

106 - 58 - سوره مجادله

107 - 49 - سوره حجرات

108 - 66 - سوره تحریم

109 - 62 - سوره جمعه

110 -صدودهمین سوره - 64 - سوره تغابن

111 - 61 - سوره صف

112 - 48 - سوره فتح

113 - 5 - سوره مائده

114 - صدوچهادهمین سوره - 9 -سوره توبه   (برائت)


ویژگیهای اهل حق

بعضی گفتند اهل حق را باید از اعمالشان شناخت. مثلا انسان های  اهل نیکوکاری هستند ؟  اهل  کردار نیک اهل  گفتار نیک و اهل پندارنیک هستند.؟

  و بعضی گفتند اهل حق را باید از دودمان و نسب هایشان شناخت. مثلا آیا اجدادشان . پدر و مادرشان  دین باور بودند ؟ یا اینکه اجدادشان  لاابالی بودند .

ضرب المثلی است که گویند ما آنها را از ریشه هایشان می شناسیم .یعنی از اجدادشان . یا اینکه ما آنها را از میوه هایشان می شناسیم .یعنی از نسل هایشان .

امروز در سایه علوم جدید تمدنی پیدا شده است که همه این عقاید دگم را اصلاح می کند و میگوید ببین کدام منطقی و عاقلانه است . در دام افراط و تفریط نیفتید.

مثلا فرقه ای در هند هستند و معتقدند باید پسرها تا آخر عمر از اصلاح صورت خود داری کنند (سیک ها ) و در جنوب ایران و عراق مردمی هستند که معتقدند پسرها از دوران بلوغ تا آخر عمر حق تراشیدن سبیل ها را ندارند ( اهل حق )یارسانان .

امروز عقل بشر می گوید در درجه اول زیبایی و بهداشت هر دو رعایت شوند و در صورت لزوم  زیبایی ها باید فدای بهداشت و سلامتی انسان ها باشند. ریش و سیبیل باید کوتاه باشد و اصلاح شود نه مثل داعش نه مثل سیک های هندی و نه سبیل های بلند و زننده -  مثل علی اللاهی ها وطنی.

اما اخلاق انسان های حق مدار:  اول اینکه حق را برای همه قائل باشند زن و مرد  -  بزرگ و کوچک - خودی و غریبه - شهر و روستا - فقیر و ثروتمند -دیکتاتور و زورمدار نباشند.پول مدار نباشند .

دوم اینکه انسان حق مدار همیشه در صحنه حاضر است فقط حرف نمی زند. 

سوم اینکه  اهل  حق  اهل  علم و منطق و  اهل گفتگو و مشاهده و مذاکره اند. 

چهارم اینکه اهل جدیت و اهل رحم و مروت و اهل سخاوت و اهل کار و کوشش اند .

پنجم اینکه اهل آشتی و گذشت هستند. عذر پذیرند . عیب پوش و ستار هستند اهل غیبت نیستند اهل دروغ نیستند.

ششم اینکه اهل وفای به عهد هستند اهل امانت داری هستند.

هفتم اینکه اهل سپاس هستند شاکر نعمت ها و قدر دان زحمت های دیگران  و حقوق والدین و همه اطرافیان هستند.

هشتم اینکه اهل قهر و فرار از مسئولیت ها نیستند.

نهم اینکه اهل بخل و کینه و انتقام نیستند.

دهم اینکه اهل شکست و پیروزی نیستند دلخوش به برد های ظاهری در بازی های این دنیا نیستند.

در یک کلام اهل ظلم  و خود خواهی و حزب خواهی  نیستند و اهل داد و احسان و از خود گذشتگی هستند.

اهل عقل و معنویت هستند.


خودشناسی و رابطه با هستی

ما وقتی اقدام به خودشناسی می کنیم چندشخصیت و چند <من> داریم که باید به آنها توجه کنیم .

اولین .من. جسم ما و بدن ما است .تن ما است اسم و فامیلی ماست- مشخصات مادی که شامل  وزن و قد - رنگ چهره و پوست ما - رنگ موی ما و ..........می باشد.

وجود فیزیکی ما  ( من تصوری ) در ذهن خود و دیگران دارای صفاتی مادی است مثلا قد ما  کوتاه است  یا قد بلند- جوان هستیم  یا پیر - زیبا و زشت - باسواد و بیسواد - فقیر و ثروتمند است. این صفات متنوع است و در نزد همه یکسان نیست.این شناخت و دانش  <من> دیگری صفت مند  بنام من تصویری تشکیل می دهد.

هم چنین وجود ذهنی و روانی ما پیش خودمان و دیگران دارای ویژگیهایی است. ما درونگرا  یا  برونگرا هستیم  -شهودی یا  منطقی - حسی یا  احساسی -دپرس یا مانیک -شلوغ یا آرام ...........نظم دوست یا شلخته -تنبل یا زرنگ - پر توقع  . کم توقع و ....

ما از خودمان انتظاراتی داریم  خوب باشیم   -  زیبا باشیم - شیک باشیم -با کلاس باشیم و ایده آل هایی داریم که من دیگری برای ما میسازند .

جامعه ما از انسان ها و انسان کامل  و انسان ایده آل انتظاراتی دارد که آن هم مورد توجه افراد آن جامعه است.انسان های آسمانی مثل امام علی......عیسی ....ابراهیم .....یا انسان های زمینی ...

مثلا انسان هایی  چون ستارخان- رضا خان - نلسون ماندلا - گاندی -  مولوی - حافظ - مادر ترزا - ادیسون - انیشتن - امیرکبیر-مصدق - دکتر قریب -پورفسور سمیعی - .........مورد توجه عده ای هستند.

پس بصورت خلاصه ما چند <من> داریم اول  من مادی  یا <تن >     دوم تصور خودم از < من> که هستم   سوم تصور جامعه از < من >  که هست چهارم تصور از من ایده آل  که چه باید باشم.

علامه جزایری رحمت الله می گفت  ما یک بینهایت داریم یک بینهایت به توان 2 و .... یک بی نهایت به توان بی نهایت داریم تازه این بی  نهایت ریاضی است بی نهایت الهی چیز دیگری است .

دایره هستی  چیست ؟ دایره ای در نظر بگیرید با شعاع بی نهایت  ( 1 ) ... این دایره شامل دایره هایی است با شعاع های بی نهایت......

مثل اینکه ما اعداد قابل شمارش داریم  بی نهایت .....که در زیر مجموعه اش اعداد زوج  داریم که آنها هم  بی نهایت هستند .

بین عدد یک و عدد دو   بی نهایت عدد اعشاری داریم ولی مجموع  آنان دارای حد هستند که یک میشود

مجموعه انسان های بی نهایت طلب در  روی کره زمین  و ..... را تصور کنید که در ذهن هرکدام یک شناخت و تصویر از خورشید است. یک شناخت و تصویر از ماه است . یک شناخت و تصویر از کره زمین است. یک شناخت و تصویر از آب است .یک شناخت و تصویر از حیات داریم . یک شناخت و تصویر از خاک است . یک شناخت و تصویر از آتش است .یک شناخت و تصویر از هوا است . یک شناخت و تصویر از انرژی و باد است .

درمرحله دوم انسان بی نهایت ...- یک شناخت و تصویر از جامعه دارد . یک شناخت و تصویر از مرگ دارد .یک شناخت و تصویر از انسان دارد .یک شناخت و تصویر از ارزش های انسانی و اخلاقی دارد.یک شناخت و تصویر از جامعه ایدهآل دارد.یک شناخت از قانون دارد.

به عبارتی می توان گفت هستی در وجود انسان حضور دارد . هستی برای همه انسانها یکی است .  اما در ذهن انسان تصویر هستی    وجود دارد که متفاوت است .و انسانها با نزدیکی شناخت هایش  و تصاویر کسب شده به هم نزدیک یا دور هستند.

دیالوگ و گفتگو بسیار مهم است و زمانی بین انسان ها دیالوگ تشکیل میشود که با هم     افق ها و اهداف و آرمان های مشترک دارند . درک مشترک دارند.


خودشناسی زمانی محقق میشود که انسان درک صحیحی از خویش و رابطه هایش با هستی داشته باشد.

انسان رابطه با طبیعت دارد رابطه با خویش داردرابطه با جامعه دارد. رابطه با جهان کائنات دارد و رابطه با خلقت و تاریخ دارد .رابطه باعلم دارد.رابطه با عرفان دارد.رابطه با فلسفه دارد. رابطه با ادبیات دارد.رابطه با فرهنگ و هنر دارد .رابطه با موسیقی و اسطوره دارد .




سخن با بی نهایت مخاطب

قبلا در پستی نوشتم که هر سخنی برای هر گوشی یا شخصی نیست! مثلا در قرآن گاهی میفرماید یا ایهالناس   .... و گاهی میفرماید یا ایها النبی .........و گاهی میفرماید یا معشرالجن والانس........و گاهی میفرماید یا اهل الکتاب ......                        و گاهی میفرماید یا ایها الذین آمنوا..........

حتی خداوندبه حضرت موسی فرمود:

«اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى فَقُلْ هَلْ لَکَ إِلَى أَنْ تَزَکَّى وَأَهْدِیکَ إِلَى رَبِّکَ فَتَخْشَى»

 برو به سوی فرعون که همانا او طغیان کرده است. پس به او بگو آیا می‌خواهی که تزکیه شوی و تو را به سوی پروردگارت هدایت کنم تا نسبت به او خاشع شوی؟!

پادشاهان مظهر شاهی حق  ** عارفان مرآت آگاهی حق 

خوبرویان جلوه خوبی او    ** عشق ایشان عکس مطلوبی او

یکی از ویژگیهای سخنرانی عمومی تنوع مخاطب است در صورتی که در کلاس درس چنین نیست.

مطالبی هم که در وبلاگ های عمومی نوشته میشود به خاطر تنوع بازدیدکنندگان مطالب انسانی - روزنامه ای و عمومی هستند.

نکته ای که می خواهم اشاره کنم این است که در جامعه بعضی اشخاص ارتباطات خویش را محدود به اشخاص خاص می نمایند.و خود را از استفاده های روابط انسانی محروم می نمایند.

از نظر من اگر موضوع ارتباطات اجتماعی - بحث از پاکیزگی انسانی و پاکی درونی  - زیبایی ها و هنر - خوبی ها و اخلاق انسانی باشد شامل همه رده های سنی   -  زن و مرد و در هر مکان  شامل میشود. مثل شهر و روستا -نزد افراد فقیر و غنی  و جنگجو و صلح جو.....میشود.

همه خوبی ها را دوست دارند و از بدی ها دوری می کنند.البته سلیقه ها و هدف های انسان ها متفاوت اند.


دین و فطرت یکی است

بزرگترین ویژگی انسان دارا بودن حافظه است انسان با حافظه ارزش ها را کسب می کند و در مسیر زندگی تفکر می کند تعقل می کند.

نتیجه  کسب علم و دانش برای انسان و  تعقل و تفکر انسان چیزی نیست جز اینکه انسان احساس وظیفه می کند .جوان وظیفه اش تشکیل خانواده است .

پدر و مادر وظیفه دارند بچه ها را در چتر حمایتی خویش قرار دهند. از تجربیات خویش به آنها کمک کنند.

همه ملت باید جهت حفظ امنیت و ایجاد امنیت و پیروی از قانون همکاری کنند.

وظیفه ثروتمند آن است که کارآفرینی کند اشتغال زایی کند. کرم داشته باشد به نیازمندان به میزانی کمک کند که آنان بر پای خویش استوار گردند.

وظیفه همه این است که در راه شکوفایی علم و اخلاق گام های مستمر بردارند.

باید ترویج کلمه تقوی کنند و مروج کلمه الحق باشند.محبت و مهربانی سرمشق همه باشد .رفتار نیک گفتار نیک و کردار نیک سرلوحه برنامه ها باشد.

تولید ثروت و تولید علم و تولید شادی و تولید مثل و تولید اخلاق محدودیت ندارد هرکس هر چه میتواند گام های اساسی بردارد.

شکو فا شدن فطرت با فعالیت برای سلامتی جسم جان انسان  و گسترش حیات اجتماعی  و ارتباطات صحیح و عاشقانه باشد.

اگر کسی توان دارد وارد امر به معروف اجتماعی و نهی از منکرشود و در اعتلای کلمه حق کوشا باشد.

با کشور های دیگر و فرهنگ های دیگر ارتباط انسانی خوب داشته باشد.اما از ساده انگاری پرهیز کند.

در هر کشوری و در هر امتی افراد پیش گام بودند باید دنبال کارهای ناتمام آنها باشیم .

ان اکرمکم عندالله اتقیکم - هل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون -

ان الله لا یغیر بقوم حتی یغیرو ما بانفسهم-

فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما-وما یستوی الاعمی و البصیر-

وما یستوی الظلمات و النور -ولا الظل و لاالحرور - و مایستوی الاحیاء و لا الاموات -



تصور - تصویر - مفهوم - واژه

انسان ها در ارتباطات اجتماعی به مفاهیم - اسم گذاری - و کلمات - نیاز پیدا کردند . مفهوم سازی ابتدا بسیار ساده و انعکاس صوت های قرار دادی بود . مانندعرعر-شرشر-چک چک-پچ پچ - ملچ ملوچ  - گویند : اسم ذات -مثل  داگ - سگ -موس - موش - برادر( فارسی ) و brother انگلیسی - مادر ( فارسی )و mother انگلیسی -بعضی الفبای  زبان ها  تصویر ها می باشند مثل زبان چینی و ...-

همه اسم ها و مفاهیم ما به ازای خارج از ذهن ندارند گاهی مفاهیمی داریم که به اسم معنی معروف هستند. مثل شب -روز - دیروز - فردا- پس فردا-پارسال - پیرارسال -کلمات مانند هوش . عقل .علم . دانش . نیکی .ایثار . بخشش.صفات انسانی هستند وجود آنها وابسته به وجودشخص یا چیز  دیگری  است تا مفهوم دیگری کنارش نباشد قابل درک نیستند.مفاهیم مانند خدا - حق - صبر - دیو - جن - روح -که توسط انبیاء گفته شده اند. ظاهرا ما به ازای خارجی ندارند.

تصویر سازی مختص انسان است و حیوانات از این قابلیت محروم اند .تعداد تصاویر خلق شده توسط انسان ها بیشتر از موجودات  هستی هستند.

به این مثال توجه کنید ما یک سینی فلزی داریم دایره شکل - اگر با قیچی آن را نصف کنید دیگرسینی گرد فلزی نداریم ولی دو نیم دایره فلزی داریم . اما در ذهن شما سینی گرد فلزی تجسم کنید . حال می خواهم آن سینی را در ذهن نصف کنید . الان در ذهن شما هم سینی کامل وجود دارد هم دو سینی نصف شده - تصاویر که در ذهن ما پدید می آیند ثابت هستند و از بین نمی روند به همین خاطر مفاهیم تصویر شده در ذهن بیشتر از واقعیت ها هستند.

در عالم واقع درخت بی  ساقه وجود ندارد ولی در ذهن شما درخت بی ساقه درخت بی ریشه و درخت بی برگ قابل تصور هستند. در واقع چشم وابروی بدون سر موجود نیست اما در ذهن چشم تنها قابل تصوراست مزه تنها قابل تصور است.موجودی در نظر بگیرید سر آن انسان باشد و تن آن ماهی - این موجود در واقعیت وجود ندارد.


تصویر سازی نیروی شگرف انسان است تقطیع ذهن هم مخصوص انسان است.انسان بواسطه همین توانایی واقعیت ها را بخش بخش کرده و علوم تجربی را پدید آورده است. برعکس علوم ادبیات با رویاپردازی در باره چیزهای ناپیدا  و احساسات غریب و تمایلات گوناگون و آرزوهای بی نهایت قلم فرسایی کرده است .

بیشترین صحبت های ناب و گفتگو درباره ارزش ها در شعر می باشد که اوج و کمال آن  ادبیات می باشد .

مثل ادبیات عرفانی مولانا جلال الدین رومی - شمس تبریزی و حضرت حافظ وحضرت سعدی و نظامی و جامی و شیخ شبستری میدان پرواز انسان با معنی است .




نظر دکترعبد الکریم سروش درباره ذهن وفکر


بنام خداوند رحمن ورحیم

دکتر عبدالکریم سروش گفت انسان بوسیله فکرش هدایت می شود

یعنی واقعیتها در ذهن او منعکس میشود و با اهداف و آرمانها یش ترکیب شده ونهایتن فکر انسان اورا راهنما است صحیح یا نا صحیح پخته یا ناپخته ....

انسان ازچیزی که فکرکند آلوده وزیان آوراست فرار می کند (ممکن است درواقعیت آن چیز بی ضررباشد)

انسان به معامله ای که فکرکند سودآوراست اقدام مینماید (شاید درعمل زیان کند )

انسان با چیری که دشمن بپندارد درگیر می شود

انسان به کاری که فکرمی کند ازاو برمی آید اقدام میکند

انسان اگر فکر کند دراین دنیا خدایی نیست ۰۰۰۰۰۰۰۰۰یا خدایی هست عکس العمل متفاوت دارد.

انسان اگر تصورکند مرگ مثل خواب است مرگ را  دوست دارد

انسان اگر فکرکند دیگران (مثلا زنان.مردان .کودکان .خارجیها . غیرهمدینان) مثل اوهستند باآنان رفتاری دارد که اگرفکرکند دیگران مثل اونیستند متفاوت است

انسان بانیروی خیال برای خویش پیش فرض هایی میسازد  وباواسطه آنها بامحیط تعامل وبه آن محیط عکس العمل دارد.



نوشته شده در جمعه بیست و هفتم مرداد 1385 ساعت 13:40 شماره پست: 2


فهم عالم یا حس اندازه ها

قدیم الایام که سیستم های اندازه گیری فعلی نبود با وجب و با پا ( قدم ) مسافت و طول و عرض را اندازه گیری می کردند.کم کم معیار ها و - واحد های مشتر ک ملت ها و کشورها ی جهان ایجاد و اعتبار شدند - مثل  - متر برای طول - و متر مربع برای مساحت - کیلو برای وزن و دقیقه . ساعت برای زمان - رنگ برای وجه و تصویر   - ضلع برای اشکال - درجه برای زوایا - دما و گرما  کلوین - فشار. بار .اتمسفر  - لیتر  و متر مکعب برای حجم - سرعت ٍ.ثانیه/متر- وات برای توان.شتاب - کاندلا برای نور - ولت برای برق - آمپر برای  شدت جریان -اهم برای مقاومت - فاراد برای ظرفیت - هرتزبرای فرکانس -ریشتر برای زلزله  -مول برای مقدار مولکول ها و اتم ها

     اصولا واحدهای اندا زه  گیری قراردادی و اعتباری هستندگاهی منتزع از واقعیت هستند گاهی کاملا انتزاعی و مجرد از ماده

مثلا مطلق عدد و اعداد صحیح .اعداداعشاری و اعداد کسری        -                                                                             سیستم اندازه گیری SI

بادبادک ها. به هوا خواهم برد

شعر روزی خواهم آمد… (سهراب سپهری )

مجموعه : شعر و ترانه
شعر روزی خواهم آمد… (سهراب سپهری )

شعر روزی خواهم آمد…

 

روزی
خواهم آمد ، و پیامی خواهم آورد.
در رگ ها ، نور خواهم ریخت .
و صدا خواهم در داد: ای سبدهاتان پر خواب! سیب
آوردم ، سیب سرخ خورشید.

 

خواهم آمد ، گل یاسی به گدا خواهم داد.
زن زیبای جذامی را ، گوشواره ای دیگر خواهم بخشید.
کور را خواهم گفت : چه تماشا دارد باغ!
دوره گردی خواهم شد ، کوچه ها را خواهم گشت .

 

جار خواهم زد: ای شبنم ، شبنم ، شبنم.
رهگذاری خواهد گفت : راستی را ، شب تاریکی است،
کهکشانی خواهم دادش .

 

روی پل دخترکی بی پاست ، دب آکبر را بر گردن او خواهم آویخت.
هر چه دشنام ، از لب ها خواهم بر چید.
هر چه دیوار ، از جا خواهم برکند.

 

رهزنان را خواهم گفت : کاروانی آمد بارش لبخند!

ابر را ، پاره خواهم کرد.
من گره خواهم زد ، چشمان را با خورشید ، دل ها را با عشق ،
سایه ها را با آب ، شاخه ها را با باد.

 

و بهم خواهم پیوست ، خواب کودک را با زمزمه زنجره ها.
بادبادک ها ، به هوا خواهم برد.
گلدان ها ، آب خواهم داد.
خواهم آمد ، پیش اسبان ، گاوان ، علف سبز نوازش
خواهم ریخت.

 

مادیانی تشنه ، سطل شبنم را خواهد آورد.
خر فرتوتی در راه ، من مگس هایش را خواهم زد.
خواهم آمد سر هر دیواری ، میخکی خواهم کاشت.

 

پای هر پنجره ای ، شعری خواهم خواند.
هر کلاغی را ، کاجی خواهم داد.
مار را خواهم گفت : چه شکوهی دارد غوک !

 

آشتی خواهم داد .
آشنا خواهم کرد.
راه خواهم رفت.
نور خواهم خورد.
دوست خواهم داشت