پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید
پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید

درباره نام سور قرآن

اگر به نام  های سور قرآن توجه کنیم همه سوره ها با الف لام شروع میشود مثل الفاتحه - البقره  - النساء و........مگر چند سوره معدود   که از جمله 1-آل عمران 2-یونس 3- هود   4- یوسف 5- ابراهیم 6- مریم 7- طه   8- لقمان 9- سبا 10- فاطر 11- یس 12- ص   13- غافر 14- فصلت 15- محمد 16- ق   17-نوح 18- عبس 19- قریش

ولایت معنوی قرآن

در قدیم الایام مثل زمان قاجارپادشاهان برای حکومت برمردم نیاز به قانون داشتند و چون پارلمان نبود تا قانون وضع کند به علما مراجعه نموده و از فقه اسلامی استفاده می نمودند در کشورهای دیگر پادشاهان از کلیسا کمک خواسته و فقه تورات و انجیل را بکار می بردند بعد از رشد صنایع و اجتماعات  . بشر به قوانین بیشتری نیاز داشت که علما و فقها در اختیار نداشتند آنها به این نتیجه رسیدند تا از ملاکان       و سرمایه داران مجالس مشورتی اختیار کنند چون سرمایه داران با مسائل زیادی مواجه بودندو صاحبان تجارب واطلاع از تجربه دیگران بودند  پس عنان پارلمان های انتصابی در دست صاحبان ثروت و قدرت و نفوذ افتاد تا اینکه قیام های ملی برپا شد و مردم خواهان حاکمیت ملت و شایسته سالاری شدند و حکومت های مشروطه با مشخصه تفکیک قوا پدید آمد

خوشبختانه این پروسه در ایران هم به خوبی طی شد و قانون اساسی نیز پدید آمدبا ندانم کاری مستبدین و حکومت پهلوی ورق برگشت

و دوباره عده ای از فقها ( یا بطور غریزی و یا اطلاع تاریخی ) که یاد سلطه قدیم علمای پیشین بر شاه وملت را داشتند  طرحی به نام ولایت فقیه مطرح کردند وخود را جوابگوی مشکلات مردم اعلام نمودند غفلت از این که این راه عقبگرد است و ارتجاع است

امروز حقوق معنوی و    آرمانی مردم که اسلام و قرآن است  با حق حاکمیت بر سرنوشت خویش     منافاتی ندارد

لذا طرح ولایت فقیه چنانچه حق حاکمیت برسرنوشت مردم را قبول ندارد یک نظریه ارتجاعی است مگر اینکه علما حق مردم را به رسمیت بشناسند و در امور مادی و زندگی جاری دخالت نکنند در واقع مبلغ ولایت معنوی قرآن می باشند 



زیارت عتبات عالیات

در ایام دهه اول محرم به زیارت کربلای معلی .نجف اشرف .سامرا وکاظمین رفتیم با برادرم مشرف شدم شب وروز درحرم و اطراف حرم می چرخیدیم چون خیلی شلوغ بود و جو.غالب زدن قمه بود آتش بازی (کتل) روز تاسوعا به مسجد کوفه رفتیم روز عاشورا در مسجد سهله بودیم الحمدلله فضای معنوی بسیار خوبی بود در زیارت ائمه هدی به این دریافت معنوی رسیدم که ما باید از امامانمان درخواست های بلند معنوی داشته باشیم  نه خواست های نفسانی 

مثلا از امام علی (ع) درخواست کنیم تا ایمان ما مانند ایمان او باشدمانند او مرتضی باشیم

 از امام دوم درخواست حلم داشته باشیم از امام سوم درخواست مقام فداکاری و حلم و ایثار و صبر و ارادت و ....داشته باشیم

 از امام چهارم درخواست صبر و حلم و عشق و...داشته باشیم از امام پنجم درخواست علم و معرفت و از امام ششم درخواست صدق و وفا وصفا و علم کنیم 

و از امام هفتم درخواست کظم غیض و تعبدو استحکام عمل صالح و از امام هشتم مقام رضایت و تسلیم حق شدن و از امام نهم مقام جواد و تقوی 

و از امام دهم مقام هدایت و ..و از امام یازدهم درخواست اخلاص و .......واز امام دوازدهم مقام مهدی 

از حضرت ابوالفضل العباس مقام عبد صالح و ادب و عشق و پشتیبان حق بودن

به زیارت مرقد میثم تمار و هانی ابن عروه و مسلم ابن عقیل و مختار هم رفتیم 

رفتن زیارات ائمه مقام شهود مارا تقویت مینماید موسی (ع) به ملاقات پروردگار در کوه طور رفت یا در دیدار آن نور الهی خداوند متعال به او فرمود :

موسی انا الله انا غفور الرحیم   به او نگفت الله انا -گفت من الله هستم-نگفت الله من هستم

یعنی مقام شهود باعث میشود انسان از مفاهیم خارج شود و به اصل وجود و حق توجه کند


درباره نفس

نفس مرکز خواستن انسان است

خواستن چند نوع است  خواستن هوائی - خواستن نیازی - خواستن آرزویی

و نهی النفس عن الهوی در لسان قرآن پیروی از هوای نفس مضموم است و توصیه آن است که از هوای نفس پرهیز کنید چه خشم باشد و چه شهوت و چه برنامه

اشتهای نفس یا خواست نفس زمانی که منطبق برنیاز های منطقی است

آرزوهای نفس دو گونه اند آرزوهای منطقی و آرزوهای بلند و غیر قابل وصال

خلاصه اینکه شناخت نفس و نیازهای خویش بسیار مفید و مهم است

اگر روح درخدمت نفس باشد سقوط آن وسیع و غیر قابل بازگشت است

اگر نفس در خدمت روح باشد اخلاقی و رشد یابنده است

نفس مسوله  -- نفس مزینه  --نفس ملهمه  -- نفس اماره --نفس لوامه --نفس سلیم --نفس ناطقه -- نفس راضیه -- نفس مرضیه و نفس مطمئنه 




از چه پیروی کنیم؟

پایه همه ادیان و مکتب های معنوی اخلاق است 

وفای به عهد - ادای امانت - سخن صدق - راستگویی و صداقت -خوشروئی

با دوستان مروت با دشمنان مدارا

در امور اعتباری و قراردادهای اجتماعی ( حفظ حقوق خویش و حقوق دیگران )

حرمت جان - ناموس - و اموال مردم

احترام به مالکیت اختصاصی و مالکیت خصوصی

نماز و زکوت

امر به معروف و نهی از منکر

هر چیزبرای خود نمی پسندی برای دیگران نیز رعایت کن

شناخت اشیاء عالم و استفاده های تجربی از همه قوانین

ارزش مغز و قلب - اندیشه و احساس-ریاضیات و ادبیات

سفر و جهانگردی


عید نوروز 1398پیشا پیش مبارک

یا مقلب القلوب والابصار یا مدبرالیل والنهار یا محول الحول و الاحوال حوّل حالنا الی احسن الحال

یکی از آخرین نکاتی که در سال1397 آموختم این بود که محتوی هر فرهنگی در زبان آن فرهنگ است و ترجمه آن بسیار سخت و گاهی ناممکن است و بسیاری گمراه کننده است بهتر است هر فرهنگی را دوست داریم تا اندازه ای زبان آن را فرابگیریم به نظر من یادگیری زبان  و ادبیات فارسی و انگلیسی و عربی بسیار برای هر دانشجویی لازم است اگر من به چهل سال برمی گشتم حتما زبان های زیادی  می آموختم از دکتر ایزوتسو توشیهیکو فرزانه ژاپنی و اسلام شناس وایران شناس یاد می کنیم امیدوارم سال پرباری داشته باشیم وهمدیگر را حمایت نموده فراموش نکنیم

درگذشت استاد محمد جعفر مصفا

انا  لله و انا الیه راجعون

پدر گرامی و استاد یگانه زمان ما محمد جعفر مصفا به لقا ءالله پیوست اولین بار سال 61شمسی یا 62 شمسی بود که کتاب تفکر زائد را خواندم چون برادرم از دنیا رفته بود بیشتر کتاب های روانشناسی  می خواندم تضاد های درونی ( خانم کارن هورنای ) ترجمه مصفا را زودتر دیدم و خواندم مباحث کتاب برایم جالب بود به همین خاطر سال های حدود 1376 که در منزل آقای مصفا در بلوار صدر جلساتی داشتند شرکت می کردم ایشان بسیار دقیق بود و می گفت هرکس که کتابها را خوب نخوانده و سوال های سازنده ای ندارد برای چه اینجا می آید من که دکان باز نکردم و برای خودم دنبال پیرو و .......نیستم اگر کتاب ها را فهمیدید بروید شما رها شدید اگر هم می خواهید برای خویش هویت جدیدی بسازید من چیزی برایتان ندارم و از این بازی های عرفانی و قطب و پیرو ناراضی ام و راه را در آزادی هر فرد استقلالا میدانم خدایش بیامرزد.

به افتخار استاد دو شعر زیر را مرور کنیم

جمله خلقان سخره اندیشه اند         زین سبب خسته دل و غم پیشه اند ........

هرچه تبر زدی مرا    زخم نشد   جوانه شد


شناخت از طریق مفهوم

دو نوع شناخت داریم شناخت از راه ارتباط مستقیم با واقعیت یا شناخت عینی  مثل عبور راننده ای از خیابان ها براساس جهت یابی و تجربه مکان ها دوم شناخت از طریق مفهوم بندی و نام گذاری  مانند راننده ای که از خیابان ها براساس  آدرس و نام خیابان ها عبور کرده و به مکان مورد نظر می رود 

مفاهیم چند نوع هستند 

مفاهیم   اولی  ( مانند اسم  اشیاء  و اسم خاص و اسم عام وصفت عینی ( ابعاد   و رنگ ها  و صورت ها  ) و صفت بیرونی و صفت اعتباری و صفت درونی  و صفت معنی ) 

مفاهیم ثانوی  ( اول و آخر و ظاهر و باطن و علت و معلول و غالب و مغلوب و درون و بیرون و حادث و قدیم  و ............) 

مثلا مفهوم      وجود     که (گفته میشود) اساسی ترین مفهوم است معانی مختلف دارد حیات وجود دارد  خدا وجود داد     آب وجود دارد    ایران وجود دارد    روح وجود دارد   ایمان وجود دارد     علم وجود دارد    عقل وجود دارد  آیا وجود در همه جمله های گفته شده یک معنی را میرساند؟

گاهی برای عظمت کسی می گویند بسیار با وجود است مثل اینکه وجود یک صفت است با وجود تر 

بعضی ها تقسیم بندی دیگری دارند   واجب الوجود      ممکن الوجود      ممتنع الوجود

خلاصه شناخت مفهومی وسیع تر است از شناخت واقعی و عینی  اگر برای هر موجود خارجی یک مفهوم بسازیم  مفاهیم موجود چندین برابر آنها هستند

چون ما برای مفاهیم اولی  نسبت هایی را فرض می کنیم  و استنباط می کنیم  که بسیار وسیع تر از وجود عینی آن است

برای موجودی چون انسانی  خاص  علاوه  بر نامگذاری او بستگی به نقش های مختلف و ارتباطات او  با دیگران نام هایی دیگر قائل هستیم

مثلا  آقای     الف    را   می گوییم   :   او معلم است        او    پدرعلی   است  او پیرمرد است     او شوهرخوبی است      او سیاستمدار  است     او ثروتمند است    او هنرمند است    او کچل است  او نویسنده است  او با ایمان است  او نماز خوان است  او ................................................

پس هر وجود عینی می تواند دارای بسیار مفاهیم اولی  باشد  و بسیار مفاهیم ثانوی باشد

حتی وجود های ذهنی نیز می توانند بر معانی مختلفی دلالت کنند   مفاهیم  اعتباری نیز بسیار گسترده اند هم چنین مفاهیم  مجازی


شناخت و تاریخ

مسئله پروسه شناخت ذهنی انسان از سالها قبل مورد توجه دوستداران فلسفه بوده است

نکته بسیار مهم رابطه بین زبان و شناخت است که باید مورد بررسی قرا گیرد

در قرآن هم به زبان به عنوان آیه الهی توجه شده است  و یکی از الطاف الهی  خلق الانسان  علمه البیان است

الرحمن علم القران خلق الانسان علمه البیان

فلسفه تحلیلی شروعش با فرگه و برتراند راسل  وبا ریاضیات آغاز می شود  ( تئوری مجموعه ها )

تاریخ پروسه شناخت بشریت را میتوان مشابه دوره های سنی انسان تصور کرد یعنی کودکی .جوانی . رشد و بلوغ نظری

تئوری بازی ها و ویتگنشتاین و نظریه خانوادگی شناخت 

جاهلیت و درخت معرفت و احساساتی بودن شناخت  و تعصب که مورد بررسی توشیهیکو ایزوتسو بود

در باره کتب تاریخی و کتاب آسمانی بررسی و داوری بسیار دقیقی لازم دارد مردم دوران نزول وحی چه شناختی از مفاهیم داشتند

مفهوم ها مندرج در مفاهیمی دیگر تعریف می شوند  جوهر و عرض و .................

در قدیم معنی وحی   شناخت اشاره ای بوده است و باید دید مفاهیم اشاره به چه معنی هایی دارند و شان نزول چه بوده است

مفاهیم درجه اول و مفاهیم درجه دوم منطقی و فلسفی

که در فلسفه و منطق گفتگو می شود به خصوص فلسفه تحلیلی


آموزش برای بچه ها قبل از 9سالگی

۲۵ رفتار که همه‌ بچه‌ها باید تا ۹سالگی یاد بگیرند
 
احساس می‌کنید که باید بار دیگر آداب را به فرزندتان یادآوری کنید؟ این رفتار‌های خوب را با او تمرین کنید تا خودش طبق آداب رفتار کند.
 
بدرفتاری‌های بچه‌ها همیشه به‌قصد نیست. گاهی فرزندتان اساساً نمی‌داند که قطع‌کردن حرف دیگران، دست‌کردن در دماغ، و بلندبلند اظهارنظرکردن درباره‌ی دیگران بی‌ادبی است؛ و در این زندگی‌های شلوغ و سرگیجه‌آور، پدرومادر‌های پرمشغله کمتر وقت این را دارند که روی آموزش آداب به فرزندشان تمرکز کنند. اما اگر روی یاددادن این ۲۵ رفتار واجب کار کنید، فرزندی را بزرگ خواهید کرد که مودب و مهربان و محبوب خواهد بود.

رفتار شماره‌ی ۱
 
وقتی از کسی چیزی می‌خواهی، بگو «لطفاً».
 
رفتار شماره‌ی ۲
 
وقتی از کسی چیزی می‌گیری، بگو «متشکرم.»
 
رفتار شماره‌ی ۳
 
وقتی بزرگ‌تر‌ها با هم حرف می‌زنند، میان حرف‌شان نپر، مگر اینکه مشکل اضطراری‌ای وجود داشته باشد. بزرگتر‌ها وقتی صحبت‌شان تمام شد خودشان به تو توجه می‌کنند.
 
رفتار شماره‌ی ۴
 
اگر لازم است همین الان کسی به شما توجه کند، مودبانه‌ترین راه برای پریدن وسط حرف او این است که بگویی «ببخشید...».
 
۲۵ رفتار که همه‌ بچه‌ها باید تا ۹سالگی یاد بگیرند
 
 
رفتار شماره‌ی ۵
 
وقتی شک داری که کاری را انجام بدهی یا ندهی، اول اجازه بگیر. این کار بهتر از این است که کار اشتباهی انجام بدهی و مجبور باشی چندین ساعت بعدش غصه بخوری.
 
رفتار شماره‌ی ۶
 
دیگران علاقه‌ای به دانستن چیز‌هایی که از آن‌ها خوشت نمی‌آید ندارند. نظرات منفی‌ات را پیش خودت نگه دار، یا پیش خودت و دوستانت، و جلوی بزرگتر‌ها درباره‌شان حرفی نزن.
 
رفتار شماره‌ی ۷
 
درباره‌ی ویژگی‌های ظاهری دیگران اظهار نظر نکن، البته مگر اینکه بخواهی تعریف‌شان را بکنی، که دراین‌صورت هیچ اشکالی ندارد.
 
رفتار شماره‌ی ۸
 
وقتی آدم‌ها از تو حالت را می‌پرسند، به‌شان بگوی چطوری و بعد تو هم از آن‌ها حال‌شان را بپرس.
 
۲۵ رفتار که همه‌ بچه‌ها باید تا ۹سالگی یاد بگیرند
 
 
رفتار شماره‌ی ۹
 
وقتی به خانه‌ی دوستت می‌روی، یادت باشد از پدرومادرش به‌خاطر اینکه اجازه داده‌اند به خانه‌شان بروی و به‌خاطر اوقات خوشی که در خانه‌ی آن‌ها داشته‌ای تشکر کنی.
 
رفتار شماره‌ی ۱۰
 
اگر می‌خواستی دری را که بسته است باز کنی، اول در بزن، و قبل از اینکه وارد شوی صبر کن تا کسی جواب بدهد.
 
رفتار شماره‌ی ۱۱
 
وقتی به کسی تلفن می‌زنی، اول خودت را معرفی کن و بعد بپرس که آیا می‌توانی با آن کسی که می‌خواهی حرف بزنی یا نه.
 
رفتار شماره‌ی ۱۲
 
هر وقت کسی به تو هدیه‌ای داد، قدردان باش و بگو «متشکرم.» در عصر ایمیل، یک «متشکرم» دست‌نویس اثر زیادی روی مخاطب می‌گذارد.
 
 
۲۵ رفتار که همه‌ بچه‌ها باید تا ۹سالگی یاد بگیرند
 
 
رفتار شماره‌ی ۱۳
 
هیچ‌وقت جلوی بزرگ‌تر‌ها از کلمات بد استفاده نکن. آدم‌های بزرگ خودشان این کلمات را بلدند و از شنیدن آن‌ها خوش‌شان نمی‌آید و ناراحت می‌شوند.
 
رفتار شماره‌ی ۱۴
 
آدم‌ها را با اسم بد صدا نکن.
 
رفتار شماره‌ی ۱۵
 
هیچ‌وقت کسی را به هیچ دلیلی مسخره نکن. مسخره‌کردن به دیگران می‌گوید که تو ضعیفی. دارودسته درست‌کردن علیه یک نفر دیگر هم کار بی‌رحمانه‌ای است.
 
رفتار شماره‌ی ۱۶
 
وقتی نمایشی دارد برگزار می‌شود یا در جلسه‌ای نشسته‌ای، حتی اگر حوصله‌ات هم سر رفته است، آرام سر جایت بنشین و تظاهر کن که خوشت می‌آید. بازیگران و مجریان برنامه دارند تمام تلاش‌شان را می‌کنند.
 
۲۵ رفتار که همه‌ بچه‌ها باید تا ۹سالگی یاد بگیرند
 
 
رفتار شماره‌ی ۱۷
 
اگر ناگهان به کسی برخورد کردی، فوراً بگو «معذرت می‌خواهم.»
 
رفتار شماره‌ی ۱۸
 
وقتی می‌خواهی عطسه یا سرفه کنی، جلوی دهانت را بگیر، و هیچ‌وقت جلوی دیگران دست توی دماغت نکن.
 
رفتار شماره‌ی ۱۹
 
وقتی می‌خواهی از دری رد شوی، ببین که اگر کس دیگری هم می‌خواهد رد شود در را برای او نگه داری.
 
رفتار شماره‌ی ۲۰
 
اگر به‌طور اتفاقی دیدی که معلم یا همسایه یا پدرومادر کاری انجام می‌دهند، ببین کمک لازم ندارند. اگر کمک لازم داشتند، به‌شان کمک کن، شاید بتوانی مهارتی هم یاد بگیری.
 
۲۵ رفتار که همه‌ بچه‌ها باید تا ۹سالگی یاد بگیرند
 
 
رفتار شماره‌ی ۲۱
 
وقتی بزرگتری از تو می‌خواهد لطفی در حقش بکنی، آن کار را با لبخند انجام بده و غر نزن.
 
رفتار شماره‌ی ۲۲
 
وقتی کسی کمکت می‌کند، بگو «متشکرم.» آن وقت آن فرد بعداً باز هم کمکت می‌کند. این به‌خصوص در مورد معلم‌ها صادق است.
 
رفتار شماره‌ی ۲۳
 
از وسایل غذاخوردن درست استفاده کن. اگر نمی‌دانی چطوری از آن‌ها استفاده کنی، از پدرومادرت بخواه تا یادت بدهند، یا ببین بزرگتر‌ها چطوری از آن‌ها استفاده می‌کنند.
 
رفتار شماره‌ی ۲۴
 
روی پاهایت دستمال سفره بینداز. اگر لازم بود، از آن برای پاک‌کردن دور دهانت استفاده کن.
 
۲۵ رفتار که همه‌ بچه‌ها باید تا ۹سالگی یاد بگیرند
 
 
رفتار شماره‌ی ۲۵
 
برای برداشتن چیزی روی سفره دراز نشو. از دیگران بخواه تا آن را دست‌به‌دست کنند و به تو برسانند.